او سالها در بازار و گوشهوکنار خیابانهای تهران، فیلمهای آرشیوی هشت میلیمتری را جمعآوری کرده و حالا در این فیلم با استفاده از این آرشیو و فیلمهایی که با دوربین موبایل گرفته، به بازگوییِ تاریخ غیررسمیِ پس از انقلاب پرداخته است.
«اینجا خونهی تو هم باشه، الان که ما اینجا هستیم، محل کارِ ماست». این جمله نقلقولی است از یکی از مأموران امنیتی که در آبانماه برای بازداشت یک زوج خبرنگار و تفتیش به خانهی آنها رفته است.
دریا نویسندهای پنجاهوچند ساله است. در خانوادهای سکولار بزرگ شده و هرگز به مذهب و حجاب عقیده نداشته است. اما از چند سال پس از انقلاب تا همین یکسالونیمِ قبل به زور قانون مجبور بوده که موهایش را بپوشاند.
حالا نزدیک به یک سال است که بسیاری از زنان در ایران خود را از قید حجاب اجباری رها کردهاند. برای بسیاری از آنها کشته شدن ژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱ آخرین تیر بر تابوت حجاب اجباری بود، اما نباید از یاد برد که این مبارزه از نزدیک به دو قرن پیش آغاز شده است.
سوار بر خط شرق به غرب هستم و میخواهم در ایستگاه میدان انقلاب پیاده شوم. دو دختر جوان کولهبهدوش که به نظر نمیرسد بیش از بیست سال داشته باشند، بدون روسری در کنار درِ ورودی واگن با هم پچپچ میکنند و ریزریز میخندند. در دو سه واگن جلویی و عقبی هم یکی دو زن بیحجاب میبینم.
۱۲۲۷: نخستین بار، طاهره قرةالعین، از رهبران جنبش بابی، با برداشتن روبنده در ملاء عام کشف حجاب کرد.
۱۲۸۵: در سالهای پس از مشروطه برخی زنان تحصیلکرده، مقالاتی در مخالفت با حجاب مینوشتند، روبندههایشان را کنار میگذاشتند و در مجامع خصوصی چادر و روسری از سر بر میداشتند.