تب‌های اولیه

یادداشت‌های روزانه از کابل ــ بخش پنجم

لاله رحمانی

امشب خیلی خوشحال بودم. دانشگاه کابلمان اطلاعیه داده و نوشته که «شایعه‌ی بستهشدن دانشگاه‌های دولتی دروغ بوده و دروس به‌صورت جداگانه پیش خواهد رفت.» اما این خوشحالی به ساعتی دوام نکرد و چند دقیقه بعد، خبر دستگیری دختران معترض بامیان را دیدم و به‌خاطر آنان واقعاً ناراحتم.

تلاش شرکت‌های تبلیغاتی برای نفوذ به خواب و رؤیای مردم

اَدَم هار هوروویتس، آنتونیو زادرا، رابرت استیک‌گولد

شرکت‌های تبلیغاتی شروع کرده‌اند به خواب و رؤیای ما هجوم‌آوردن تا بتوانند محصولات خود را در خواب‌های ما بگنجانند. این نه استعاره است و نه داستان علمی‌تخیلی، بلکه واقعیت است.

چگونه‌ اقتدارگرایی رؤیاها را دگرگون می‌کند

میری جوشو

مدتی کوتاه بعد از آن که هیتلر در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید، یک زن سی‌ساله‌ در برلین خواب‌های عجیبی دید. در یکی از آن‌ها تصاویر معمول در محله‌شان غایب بودند و به جای آن‌ها پوسترهایی گذاشته شده بود که بیست کلمه‌ی ممنوع را فهرست می‌کردند. اولین کلمه «خداوند» بود و آخرین کلمه «من».

نغمه‌ی قاهره

وئام التمامی

قاهره همچون غرّشی بی‌امان است. رگباری از بوق ماشین‌ها، موتورسیکلت‌هایی که با عجله در حرکت‌اند و می‌غرّند، و دسته‌دسته سگ‌های خیابانی که پارس می‌کنند، غرولند سر می‌دهند و در تعقیب کوچه پس‌کوچه‌های شهرند.

مشعل آزادی دست‌به‌دست می‌گردد، اما خاموش نمی‌شود؛ مروری بر «نامه‌های زندان» نسرین ستوده

اسفندیار دواچی

وقتی نلسون ماندلا در زندان نامه می‌نوشت، خوب می‌دانست که تنها شمارِ کمی از آن‌ها به دست مخاطب می‌رسد. بسیاری از نامه‌هایش را مسئولان زندان به بیرون نمی‌فرستادند. بااین‌حال، به‌ندرت اثری از خشم و حتی ناامیدی در نامه‌های ماندلا دیده می‌شد.