تب‌های اولیه

چرا قربانی را سرزنش می‌کنیم؟

فرناز سیفی

چرا بیشتر ما آدم‌ها دست‌کم یک‌بار در زندگی به جای همدلی و درک و حمایت از قربانی، خودمان هم نمکِ روی زخم شدیم، قربانی را سرزنش کردیم و همه یا بخشی از تقصیر را گردن خود او انداختیم؟ چرا خواسته و ناخواسته باعث شدیم که قربانی رنج و درد بیشتری را تحمل کند یا بیشتر به کنج سکوت و خفقان پناه ببرد؟ چرا به نظر انگار راه ساده‌تر این است که قربانی را سرزنش کرد و نه آزارگر و زورگو را؟

قدرت جمع

دن هنکاکس

دل‌ام برای فریاد کشیدن بر سر داور در هوای سرد استادیوم فوتبال تنگ شده است. دل‌ام برای لذت شعار دادن و آن زمانی که صدای نازک‌ام با صدای هماهنگ جمع پیوند می‌‌‌خورد و کامل می‌‌‌شود تنگ شده است. دل‌ام برای آن حس قلقلک‌‌‌وار که ترکیبی است از اضطراب و سرگیجه تنگ شده است، همان حسی که در لحظه‌ی ورود به جمعیت حاضر در جشنواره، فوتبال، کارناوال یا تظاهرات به آدم دست می‌‌‌دهد.

چرا قربانی را سرزنش می‌کنیم؟

فرناز سیفی

چرا بیشتر ما آدم‌ها دست‌کم یک‌بار در زندگی به جای همدلی و درک و حمایت از قربانی، خودمان هم نمکِ روی زخم شدیم، قربانی را سرزنش کردیم و همه یا بخشی از تقصیر را گردن خود او انداختیم؟ چرا خواسته و ناخواسته باعث شدیم که قربانی رنج و درد بیشتری را تحمل کند یا بیشتر به کنج سکوت و خفقان پناه ببرد؟ چرا به نظر انگار راه ساده‌تر این است که قربانی را سرزنش کرد و نه آزارگر و زورگو را؟

نوستالژی: مرغ گذشته چطور غاز می‌شود؟

علیرضا اشراقی

چطور می‌شود که آدم‌ها یک‌باره دسته‌جمعی «نوستال می‌زنند» و دل‌شان برای گذشته‌ای تنگ می‌شود که حتی تجربه‌اش هم نکرده‌اند؟ حواس خیلی‌ها در دو سال گذشته به این پرسش جمع شده است. نوستالژی همیشه امری سیاسی بوده اما اهمیت سیاسی‌اش حالا دارد به رخ کشیده می‌شود. 

مواجهه با غریبه‌ها؛ وقتی همه درگیر قضاوت‌های نادرست‌ایم

فرناز سیفی

یک روز تابستانی گرم در ژوئیه سال ۲۰۱۵ ساندرا بلاند، زن جوان سیاه‌پوست اهل تگزاس، خوشحال از کار تازه‌ای که شروع کرده بود، سوار ماشین خود شد. کمی جلوتر، برایان انسینیا، مأمور پلیس سفیدپوست و ۳۰ ساله ماشین ساندرا بلاند را متوقف کرد. مأمور پلیس معتقد بود که...