آیا میتوان سوگیریهای خود را اصلاح کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، پس چرا این همه طرحهای گوناگون هنوز نتوانستهاند تغییر محسوسی ایجاد کنند؟
چگونه میتوان جذابیت چنین نظریههای توطئهی بیپایهواساسی را توضیح داد؟ توضیحات کلاسیک روانشناسی بر احساسات منفی تمرکز میکنند: وقتی افراد اضطراب دارند، یا قادر به کنترل وضعیت نیستند یا نامطمئناند، بیشتر مستعد پذیرش روایتهای توطئهآمیزند. به همین ترتیب، در هنگام بحران اجتماعی، توطئهباوری جذابیت پیدا میکند و میان گروههایی که ظلم ساختاری را تجربه کردهاند، رایجتر است. اما تحقیقات نشان میدهد که عامل تقویت نظریههای توطئه احساسات منفی نیستند. این احتمال نیز وجود دارد که مردم نظریههای توطئه را سرگرمکننده مییابند و به نظر میرسد که هر چه این نظریهها سرگرمکنندهتر باشد، بیشتر احتمال دارد که به آنها باور داشته باشند.
در سال 2020، وبسایت زوجیابیِ OkCupid از ۵ میلیون نفری که در سراسر جهان دنبال انیس و مونس بودند، پرسید: «آیا میتوانید با کسی معاشرت کنید که عقاید سیاسیِ سفتوسختی متضاد با شما دارد؟» 60 درصد پاسخ منفی دادند، رقمی که ۷ درصد بیشتر از سال قبل بود.
عاملان نسلکشی میگفتند که وقتی با قمه به توتسیها حمله میکردند انسانی در برابر خود نمیدیدند. اما این حرف به این معنا نیست که در هنگام حمله دچار توهم بودند یا چشمشان خوب نمیدید. منظورشان این بود که توتسیها را انسان نمیشمردند. وقتی قاتلان به قربانیان خود مینگریستند همان چیزی را میدیدند که من و شما میبینیم. آنها موجوداتی شبیه به انسان میدیدند، موجوداتی که از هیچ نظری با کسانی که انسان میشماریم، تفاوتی نداشتند. اما قاتلان چیزی را که میدیدند به شیوهای متفاوت از من و شما «تفسیر میکردند».
بعضی از کشورها موفق شدهاند که بر بیماری کووید-۱۹ غلبه کنند و بعضی دیگر، در برابر آن کاملاً به زانو در آمدهاند. برای مثال، تلفات ژاپن با جمعیتی ۱۲۶ میلیونی، فقط ۵ هزار نفر بوده است اما در مکزیک که جمعیتی تقریباً برابر با ژاپن دارد، بیش از ۱۵۰ هزار نفر جان باختهاند. علت این تفاوت فاحش چیست؟ ثروت و توان مالی؟ ظرفیت و امکانات بیمارستانها؟ سن و سال بیماران؟ یا آب و هوا؟
روانکاو سوئیسی، کارل یونگ، نخستین کسی بود که افراد را به دو گروه درونگرا و برونگرا تقسیم کرد. او در دههی ۱۹۲۰، درونگرایان را افرادی توصیف کرد که بیشتر به احساسات و افکار خود توجه دارند و در تعاملات اجتماعی انرژی از دست میدهند. برعکس، برونگرایان، به بیرون توجه دارند و از روابط با دیگران کسب انرژی میکنند و در زمان تنهایی انرژی از دست میدهند.