بسیاری گفتهاند که انقلاب ۵۷، رخدادی بیسابقه بوده است و در تاریخ انقلابها نظیر و پیشینهای ندارد. به نظر من انقلابی که ما همه به عنوان انقلابی بدون تاریخ میشناسیم، در عالم نظر، تاریخ و شناسنامه دارد. اگر تاریخ و شناسنامهی آن را به درستی میشناختیم، انقلاب ایران نباید به این شیوه اتفاق میافتاد تا ما را به سرنوشت هولناک امروزی دچار کند.
کشتار بهائیان در ۱۷ مرداد ۱۳۲۳ در شاهرود و اخراج بازماندگان، واقعهی مدهش فراموششدهای است که برای فهم بهتر رویدادهای امروز فوقالعاده مهم است. اهمیت کشتار شاهرود از یک سو به وجوه انسانی آن برمیگردد زیرا یکی از شدیدترین جنایتهای متکی به مذهب در سدهی گذشته بوده، و از سوی دیگر ناشی از روایت دست اولی است که از آن واقعه به جا مانده است: در قالب کتاب حقایق گفتنی پیرامون حادثهی ننگین شاهرود و کشتار بهائیان به دست شیعیان.
کتاب «شیوع مدرن، امپریالیسم و سلامت عمومی در ایران عصر وبا» به قلم امیر ارسلان افخمی، دانشیار روانپزشکی، سلامت جهانی و تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن، که اخیراً منتشر شده، خواننده را به نخستین سالهای قرن نوزدهم بازمیگرداند؛ زمانی که ایران برای نخستین بار به سختی از وبا آسیب دید.
آنچه جمهوری اسلامی انجام میدهد سناریوسازی و تبلیغ گفتمانی است که اساس آن بر دروغ، تحریف و جعل واقعیت بنا شده است. در مقابله با این رفتار زیانآور، بهترین راهکار راستگویی است. در چهار دههی گذشته یکی از ضربات بزرگی که بر پیکرهی ایران و ایرانیان وارد شده همین معنازدایی از همه چیز و بیمعنا و کردن آنهاست، از گفتار بگیرید تا کردار. برای مقابله با آن باید در هر شاخهای که پهنهی کار و تخصص ماست، معنی بیافرینیم.
وویچِیخ اسمارزوفسکی، که با فیلم قبلی خود «نفرت» (۲۰۱۶) به شهرتی چشمگیر در لهستان دست یافته بود، این بار فساد کلیسای کاتولیک را دستمایهی آفرینش اثری کرده که خشم برخی از سیاستمداران محافظهکار حاکم بر لهستان را برانگیخته است. برای مثال، یاروسلاو سِلین، معاون وزیر فرهنگ لهستان، اسمارزوفسکی را به ترویج «کلیشههای منفی و برخورد نامنصفانه با کلیسا» متهم کرده است. مهمترین برنامهی خبریِ تلویزیون دولتی لهستان هم این فیلم را «حملهی بیرحمانه و نادرستِ دیگری به کلیسای کاتولیک» خوانده است. پاوِل سولوخ، رئیس ادارهی امنیت ملی، نیز در گفتگویی رادیویی، این فیلم را «پروپاگاندا» خوانده و با فیلمهای ضدیهودی در آلمان نازی مقایسه کرده است!
دکتر مهرداد وهابی، پژوهشگر برجستهی اقتصاد سیاسی و استاد دانشگاه سوربن شمالی است. او در دو کتاب اخیر خود، «اقتصاد سیاسی قدرت ویرانگر» و «اقتصاد سیاسی غارت» تلاش کرده بر نقش قدرت مخرب و شیوهی هماهنگی ویرانگر در اقتصاد تأکید کند. او همچنین مقالاتی با موضوع اقتصاد سیاسی ایران در چهل سال اخیر نگاشته و سخنرانیهای متعددی در اینباره ایراد کرده است. با او دربارهی یافتههایش و ارتباط آنها با اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی گفتوگو کردهایم.