به گمانم شکی نباید داشت که رابطهی رضا شاه با ولیعهدش برجستهترین رابطهی عاطفی و سیاسیِ زندگی او بود. ۱۵۶ نامهی ولیعهد به پدرش که به تازگی به دستم رسیده است، دریچهای تازه به این رابطه میگشاید.
این گمانِ نادرست رواجی گسترده دارد که ماجرای گوهرشاد در اعتراض به کشف حجاب اجباری بود. اما این قانون ماهها بعد از واقعهی گوهرشاد وضع شد. حتی میتوان با تکیه بر منابعی متعدد گفت چند و چون آن قانون تا حد زیادی واکنش رضاشاه به «جنگ گوهرشاد» بود.
نمایشنامهنویسِ «آدم و حوا» کسی نبود مگر میرزادهی عشقی. کسی که نه قصهی آدم و حوا را قبول داشت نه حجاب را.
در جامعه این عقیده رایج بود که «دختر که مشق بلد شد، کاغذپراکنی میکند»، و برای اینکه مبادا دختران نامههای عاشقانه به مردان بنویسند، از فراگیریِ نوشتن منع میشدند.
سیاست سرکوب و مقابلهی حکومت ایران با بهائیان در هفتههای اخیر به حجم، وسعت و شدتی نگرانکننده رسیده است. این یادداشت به بعضی ریشههای تاریخی علل سرکوب بهائیان ایران میپردازد.
آن که از دست داده حفرهای در قلب خود دارد که نمیگذارد از جملهی بیغمانِ عالم باشد. سعدی در بیتی در اواخر غزل بیان میکند، «این بیتو» یعنی چه، آنجا که میگوید، «با تو» یعنی چه. «با توام یک نفس از هشت بهشت اولیتر». یک لحظه با تو بودنم بالاتر از بودنم در هشت بهشت است تا چه رسد به یک بهشت! با تو بودن نه یک بار سعادتمند بودن، که هشت بار سعادتمند بودن است!