حیف شد که یادکرد از داریوش مهرجویی به روزهایی افتاد که او دیگر در میانِ ما نیست. این روزها دربارهاش زیاد مینویسیم و میگوییم، بیآنکه او بخواند و بشنود یا با تهماندهی لهجهی اصفهانیاش چیزی به ما بگوید. خوب یا بد.
فریدون فروغی ستارهای عصیانگر بود. ترکیب «ستاره بودن» و «عصیانگری»، حداقل در ایران، ترکیب ناهمگنی است.
این پیشگفتار بهمثابهی بیانیهای آتشین بود علیه «خودسانسوری» و «بزدلیِ» اکثر ناشران و روشنفکرانِ بریتانیا. جستاری در دفاع از آزادی بیان و علیه سیاستزدگی در دنیای نشر.
کوبان از سال ۵۴ تا سال ۵۷ ریاست بخش هنرهای حجمیِ دانشکدهی هنرهای زیبا را بر عهده داشت. او همزمان به فعالیتهای هنری نیز میپرداخت ــ طراحی کاشیکاریِ سردرِ تئاتر سنگلج از جملهی این فعالیتهاست.
برشت در شعری (به ترجمهی رضی هیرمندی) میپرسد، «در روزگار تیرهوتار هم آیا ترانه هست؟» و پاسخ میدهد که، «آری، ترانه هست: در وصف روزگار تیره و تار.»
قاضی ربیحاوی اهل آبادان است و اولین کتابش دربارهی جنگ را، که نخستین اثر ضدجنگ در ادبیات داستانی ایران است، در همان ماههای آغازین جنگ زیر بمب و خمپاره در شهرش نوشت.