مارتین لوتر کینگ روز ۲۸ اوت سال ۱۹۶۳ با سخنرانی معروفش، «رؤیایی دارم»، در مقابل جمعیتی ۲۵۰ هزار نفری توانست به نمایندهی حقیقیِ «جنبش حقوق مدنی» تبدیل شود. با پخش شدنِ این سخنرانی از تلویزیونی که میلیونها بیننده داشت، صدایش به شکلی به گوش مردم آمریکا رسید که با گذشت بیش از پنجاه سال همچنان طنین بلندی دارد.
شش سال پیش، قبح رانندگی زنان در عربستان را زنی جسور به نام منال شریف شکست و سرانجام به رؤیای پشت فرمان نشستنِ یک زن در آن سرزمین تحقق بخشید. او که اکنون در استرالیا در تبعید به سر میبرد، به تازگی کتاب خاطرات خود را در این باره منتشر کرده است.
عرف و عقل سلیم به ما میگویند که نبردهایی که به شکست ما منتهی میشوند ارزش جنگیدن ندارند. با این حال، فارغ از شکست و پیروزی، و برای پاسداری از ارزشها و آرمانهایمان، باید با «بدبینی دن کیشوتوار» و با «جسارت اخلاقی» به جنگ هیولاهای امروزی برویم، همچنان که دن کیشوت به جنگ آسیابهای بادی رفت.
دخترانمان را طوری بار میآوریم که بتوانند با کلیشههای جنسیتی به مبارزه برخیزند و رؤیاهایشان را دنبال کنند، اما این کار را در مورد پسرانمان انجام نمیدهیم. نویسنده این پرسش را که «چگونه میتوانیم پسرمان را فمینیست بار بیاوریم؟» با گروهی از متخصصان اعصاب، روانشناسان، اقتصاددانان، متخصصان علوم اجتماعی و دیگر حوزهها مطرح کرده و بر اساس پاسخهای آنها گزارش جامعی نوشته که در ادامه میخوانید.
امروزه تنها معدودی از افراد به طور علنی به عقاید نژادپرستانهشان اعتراف میکنند. با این حال، بسیاری از روانشناسان بر این باورند که اغلب ما ناخواسته نژادپرست هستیم. آنها این نوع تبعیض را «تبعیضگذاری پنهان» مینامند. تبعیضگذاریِ پنهان دقیقاً چیست؟ چطور میتوان حدود آن را تعیین کرد و در موردش چه میتوان کرد؟
عذرخواهی یک ملت به خاطر اشتباهاتی که در حق یک ملت دیگر مرتکب شده یک نقطهی عطف تاریخی محسوب میشود. این اقدام ضروری به هردو ملت کمک کند که به تفاهم برسند و حرکتی رو به پیش داشته باشند. با این حال، «عذرخواهی ملی» دشواریها و پیچیدگیهای بسیاری دارد.