در آوریل ۲۰۰۳، نیروهای ارتش آمریکا وارد بغداد شدند. چند عراقی در یکی از میدانهای اصلیِ شهر سعی میکردند که یکی از مجسمههای بزرگ صدام حسین را پایین بکشند.
صدام از یکسو خود را وارث گذشتهی باستانی عراق و خلف بُختالنصر میخواند و از سوی دیگر با تشبث به اسلام خود را پرچمدار قیام امام حسین و وارث شمیر ذوالفقار مینامید. او جنگ خود علیه ایران را با نبرد قادسیه مقایسه میکرد که در آن اعراب مسلمان امپراطوری ایران را شکست داده بودند
در سه سال آخر حکومت صدام حسین در عراق، همانوقت که کمر کشور زیر بار تحریمهای سنگین بینالمللی و فشار اقتصادی و بحران سیاسی خم شده بود، چهار کتاب در ژانر ادبیات عامهپسند و پروپاگاندا با اسامی مستعار در عراق منتشر شد. پشت جلد کتابها، در توضیح نویسنده آمده بود که او فردی است «مشهور اما فروتن» که عراق را عاشقانه دوست دارد. کتابها همه ارزش ادبی نازلی داشتند، و پر از کلیشهسازی و مضامین پررنگ ناسیونالیستی بودند. هویت نویسندهی این کتابها مثل رازی سرگشاده بود.
روایتی که در ادامه میخوانید تابستان گذشته در نیویورک تایمز منتشر شده است. این گزارش حاصل 18 ماه کار تحقیقی است، و ماجرای فاجعهای را بازگو میکند که «دنیای عرب»، این دنیای ازهمگسیخته، از زمان حمله به عراق در سال 2003 متحمل شده است. حملهای که به ظهور داعش یا «دولت اسلامی عراق و شام» و بحران جهانگیر پناهجویان ختم شد.
روایتی که در ادامه میخوانید تابستان گذشته در نیویورک تایمز منتشر شده است. این گزارش حاصل 18 ماه کار تحقیقی است، و ماجرای فاجعهای را بازگو میکند که«دنیای عرب»، این دنیای ازهمگسیخته، از زمان حمله به عراق در سال 2003 متحمل شده است. حملهای که به ظهور داعش یا «دولت اسلامی عراق و شام» و بحران جهانگیر پناهجویان ختم شد.