فاتح یکی از محافظهکارترین نواحی استانبول است. هفتهی قبل، بعضی از اهالی این ناحیه دیدند که یادداشتی به درِ آپارتمانی چسبانده شده است: «مواظب باشید! سیانور داخل خانه است. به پلیس خبر دهید. وارد نشوید.» نویسندهی این یادداشت هر که بود، میخواست همسایهها را از شرِ مادهای خطرناک حفظ کند. وقتی پلیس رسید با چهار جسد روبهرو شد...
در سال ۱۹۸۹ میخائیل گورباچف از جمهوری دموکراتیک آلمان دیدار کرد و به رهبران این کشور هشدار داد که اگر تغییر نکنند، زیر پای تاریخ له خواهند شد. در آن زمان، من در برلین شرقی دانشجو بودم. تماشاخانهها و کلیساها به تریبون اصلیِ دموکراسی واقعی تبدیل شدند. گروههای موسیقی راک سرود تغییر میسرودند و دیگر به سانسور حکومتی اهمیت نمیدادند.
به زندانیان قرص میخورانند و آمپول میزنند. کارکنان زندان به آنها میگویند هدف از این کار پیشگیری از بیماری است اما در واقع موش آزمایشگاهی به شمار میروند و سرگرم انجام آزمایشهای پزشکی روی آنها هستند. قوای ادراکی بسیاری از زندانیان کاهش یافته است. برخی از مردان عقیم شدهاند. به زنان مرتباً تجاوز میشود.
دکتر آرزو اوزتورکمِن، مدرس تاریخ شفاهی در دانشگاه بُغازیچی در استانبول، با لحنی سرزنشآمیز میگوید: «پیش از هر چیز باید بر سر یک امر توافق کنیم: اینها سریالهای آبکی نیستند. ما با این حرف به شدت مخالفایم.» مجموعههای تلویزیونی ترکی با سریالهای آبکی، سریالهای آمریکای لاتینی یا نمایشهای تاریخی فرق دارند. به نظر اوزتورکمن، این مجموعههای تلویزیونی، که به «دیزی» شهرت دارند، «مجموعههای دنبالهدار»ی هستند که سبک روایی، صحنهآرایی و موسیقی منحصربهفردی دارند. و خیلی خیلی پرطرفدارند.
حملهی لفظی به حقوق زنان و اقلیتهای جنسی بخش انفکاکناپذیری از خیزش ملیگرایی و اقتدارگرایی پوپولیستی است. سانسور حکومتی و کنترل هنر و ادبیات مؤلفههای جداییناپذیر نفرت و تبعیض علیه اقلیتهای جنسی، مهاجران و روشنفکران هستند.
واتسلاو هاول در جمعبندی تجربهی خود گفت که برای شناسایی مسیرِ آینده باید بدانیم که اکنون مردم چه آوازهایی میخوانند؛ اما بی درنگ افزود که مشکل این است که نمیدانیم مردم سال آینده چه آوازهایی خواهند خواند، چه رسد به سالِ بعد از آن...