تب‌های اولیه

فهم جهان طبیعت با هوش‌های انسانی گوناگون

جان گریم، مری اوِلین تاکر

جهان‌بینی عصر ما که از منطق بازار پیروی می‌کند، مبتنی بر راه‌های عقلانی و تحلیلیِ شناخت است و از آنها مشروعیت می‌گیرد تا جایی که اغلب پذیرای راه‌های دیگری برای شناخت نیست. حمایت عمومی از ایدئولوژی‌های مصرف‌گرایانه، هم بر نوعی جهان‌بینی استوار است و هم آن را تقویت می‌کند.

محمد عابد الجابری، فیلسوف مراکشی ملی‌گرا و منتقد «عقل عربی»

میثم بادامچی

محمد عابد الجابری (۲۰۱۰–۱۹۳۵) فیلسوف و روشنفکری مراکشی است که در آثارش کوشیده پیوندی میان خوانشی از فلسفهی کلاسیک سده‌های میانهی کشورهای مسلمان و ناسیونالیسم عربی برقرار کند و برای هویت‌طلبی و نوگرایی عربی مبانی فلسفی جدیدی فراهم سازد. آثار او به نوبهی خود بسیار خلاقانه‌اند، گرچه نقدهای متعددی بر آنها از سوی فیلسوفان و نویسندگان عرب و غیرعرب وارد شده است.

روشنگری: عصر اندیشه یا احساس

جین اوگریدی

اخیراً جناح‌هاى راست و چپ (به طور گسترده‌ای) جاى خود را عوض کرده‌اند. همان کسانی که به سوگواری سنت‌شکنی و افسون‌زدایی از جهان نشسته بودند ــ و مطمئناً در خودِ دوران روشنگری واپس‌گرا و مخالف بودند ــ هم‌اکنون به استقبال آن رفته‌اند. کسانی که احتمالاً در قرون هفدهم و هجدهم از علاقه‌مندان به آن بوده‌اند، نمی‌توانند بحث آزادی، احساسات و استدلال را با برده‌داری و استعمار سازگار کنند.

فلسفه در صلح جاودان

مهدی خلجی

صلح، با آنکه یکی از کهن‌ترین آرمان‌های بشری است، هرگز تا پیش از کانت به مفهومی کلیدی در فلسفه بدل نشده بود؛ سهل است، این موضوع هنوز هم در فلسفه بحثی حاشیه‌ای به شمار می‌رود. در عوض، ستایش از جنگ در آثار برخی فیلسوفان مانند هگل به چشم می‌خورد. کانت اولین فیلسوفی در تاریخ است که واژه‌ی «صلح» را در عنوان یکی از آثارش به کار می‌بَرَد، یعنی در به سوی صلح جاودان: طرحی فلسفی (۱۷۹۵)

کانت و مخاطب عمومی

مهدی خلجی

هیچ کتابی به اندازه‌ی نقد عقل محض، نوشته‌ی ایمانوئل کانت، تأثیری ژرف و ماندگار بر اندیشه‌ی فلسفی مدرن ننهاده است. شوپنهاور این کتاب را «مهم‌ترین اثری که تاکنون در اروپا نوشته شده» توصیف کرده است. نوشتار پیش رو، به نخستین صفحه‌ی کتاب، خشت اول این ساختمان فلسفی، نظر می‌افکند، تا مگر رمزی از هزاران راز آن بگشاید.

کانت: فیلسوف انقلاب و انقلاب فلسفی

مهدی خلجی

در آثار فیلسوف بزرگ قرن هجدهم آلمان، انگیزه‌های انقلابیون فرانسه ستایش می‌شود، بدون آن‌که بر عمل انقلابی و کنش براندازی مهر تأیید بزند. کانت به صراحت مردم را، حتی تحت ظلم حکومت خودکامه،‌ فاقد حق انقلاب می‌دانست، و در عین حال، آزادی و عدالت را از اصول اولیه‌ی نظام اخلاقی و سیاسی وامی‌نمود. چاره‌ی رفع چنین تعارض‌هایی چیست؟