تب‌های اولیه

ایده‌ی سکولاریسم

مهدی خلجی

اما سکولاریسم چیست؟ آیا صرفاً مفهومی سلبی و به‌معنای جدایی نهاد دین از نهاد دولت است؟ تفاوت مفهومِ سکولاریسم با لائیسیته چیست؟ نسبت نظام‌های قانونی ایران، از قانون اساسی مشروطه گرفته تا قانون اساسی جمهوری اسلامی، با سکولاریسم چگونه است؟

چندفرهنگ‌گرایی در ترکیه؛ رابطه‌ی دولت و کردها

میثم بادامچی

در کتاب چندفرهنگ‌گرایی در ترکیه؛ کردها و دولت، دوروکان ایمری کوزو، استادیار «مرکز اعتماد، صلح و روابط اجتماعی» در دانشگاه کاونتری در بریتانیا، استدلال می‌کند که نظریه‌های جریان غالب در چندفرهنگ‌گرایی قادر به توضیح کاملِ وضعیت کردها در ترکیه نیستند. او می‌کوشد نظریه‌ای جایگزین و بینابینی برای توضیح وضعیت غیرترک‌ها در ترکیه ارائه دهد.

انقلاب مه‌ ۱۹۶۸ فرانسه به روایت محافظه‌کاران

دانیل جی. ماهونی

نویسنده در توصیف «رویدادهای ۶۸» نوشته:‌ «آنچه مایه‌ی حیرت اسکروتن شده بود، بیزاری و نفرت دانشجویان از طبقه‌ی بورژوایی بود که به نوبه‌ی خود آزادی و رفاه فرانسه را بر فراز ویرانه‌های جنگ جهانی دوم و اشغال نازی‌ها احیا کرده بود.» این کمابیش حرف دل بسیاری از کسانی است که انقلاب ۱۳۵۷علیه محمدرضاشاه پهلوی را حرکتی احساسی، و نه برخواسته از آینده‌نگری و دوراندیشی می‌دانند.

از انقلاب فرهنگی چه می‌توان آموخت؟

پانکاج میشرا

در 24 سپتامبر 1970، گروه رولینگ استونز کنسرت خود در «کاخ ورزش» در پاریس را قطع کرد تا یک فرانسویِ مائوئیست به نام سِرژ ژولی را به روی صحنه دعوت کند. اخبار رویداد تکان‌دهنده‌ای موسوم به «انقلاب فرهنگیِ پرولتاریاییِ کبیر» از سال 1966 کم‌کم به خارج از چین درز کرده بود. اطلاعات کمیاب بود اما بسیاری از نویسندگان و فعالان در غرب که با آمریکا و جنگ در ویتنام مخالف بودند و از مارکسیسم شوروی‌مآب دلسرد شده بودند سرگرم روی آوردن به افکار مائو تسه‌تونگ بودند.

فرانسه، فراز و فرود فکر ترقی، کرونا و آینده‌ی چپ

ناصر اعتمادی

بدبینی از ویژگی‌های شاخص روحیات فرانسوی است و منشأ آن این باور قدیمی است که فرانسه نمیتواند مقام گذشته‌ی خود را به عنوان نخستین قدرت جهانی بازیابد. این بدبینی، آگاهی از نوعی ناتوانی، از زوال تاریخیِ کشوری است که از انگاره‌ی گذشته‌ی خود دل نکنده بیآنکه لوازم تبدیل شدن به یک قدرت برتر جهانی را داشته باشد.

آنری برگسون؛ شهره‌ی خاص و عام

امیلی هرینگ

تعداد کسانی که در سخنرانی‌های برگسون حضور می‌یافتند بیش از گنجایش تالار سخنرانی‌ بود. به طور میانگین، ۷۰۰ نفر به سختی خود را در تالاری که برای ۳۷۵ نفر طراحی شده بود جای می‌دادند. کلاس‌های او معمولاً به علت تنگیِ جا به آمفی‌تئاتر بزرگ سوربن یا حتی به پَله‌گارنیه انتقال می‌یافت. در خارج از فرانسه هم برگسون جمعیت کثیری را جذب می‌کرد. سخنرانی‌های او در لندن در سال ۱۹۱۱ در تالارهایی ایراد شد که تمام ظرفیت آن پر شده بود، و حضار با کف‌ زدن‌های ممتد از او استقبال کردند. دو سال بعد، حضور او در نیویورک به نخستین راه‌بندان در خیابان برادوی انجامید.