تب‌های اولیه

پسرم می‌پرسید پس مردم کجا بودند؟

در گفتکو با محمد حیدری  

در آستانه‌ی بیستمین سالگرد قتل‌های سیاسی آذرماه ۱۳۷۷ که بعدها به قتل‌های زنجیره‌ای معروف شد، پرستو فروهر ساعات و روزهای بعد از قتل پدر و مادرش، داریوش و پروانه فروهر را به یاد می‌آورد، و تجربه‌های خود را از ماه‌ها و سال‌ها پیگیری‌ حقوقی و دادخواهی در ایران روایت می‌کند.

«مسئله‌ی ایران؟»

در گفتگو با محمد حیدری

ایران و ایرانی بودن به چه معناست؟ شاخص‌های هویت ایرانی کدام‌اند؟ آیا ایران با مسئله‌ای ویژه به عنوان «مسئله‌ی ایران» روبروست؟

نوشته‌های تبعید

محمد حیدری

برای چند ماه، هر هفته می‌دیدمش. از دفتر کار که خارج می‌شدیم، او راه خودش را می‌رفت و من هم مسیر خودم را. می‌دانستم که از دو عالم جداگانه‌ایم. از دو سوی متفاوت با دو نگرش مخالف. اما مرد نازنینی بود. همیشه از گفتگو بر سر عقایدمان دوری می‌کردم. چه نیازی بود که رفاقت موقتمان را با جنگ بیهوده بر سر باورها به باد دهم؟ یکبار که ناخواسته و ناگهان، در مسیر همراه شده بودیم، این پرهیز شکست.

این‌گونه فجیع به کشتن خود برخاستن

محمد حیدری

در سال‌های اخیر، آمار خودکشی در ایران و کشورهای خاورمیانه به حد بی‌سابقه‌ای گسترش یافته است. انواع نوظهوری از این پدیده، نظیر عملیات انتحاری در راه اهداف مذهبی و سیاسی یا اقدام به خودکشی به عنوان چالش یا سرگرمی، نیز به شدت بر این آمارِ تکان‌دهنده افزوده‌اند. این خودکشی‌ها چه انگیزه‌هایی دارند و چگونه باید آن‌ها را فهم کرد؟

شتابنده‌ی خشمِ سراسری؛ سهم محیط زیست در اعتراضات ایران

ناصر کرمی در گفتگو با محمد حیدری

اعتراضات در ایران عوامل متعددی دارد. تحلیل‌گران، بحران اقتصادی، فساد و ناکارآمدی حکومت و تبعیض سیاسی را به عنوان بخشی از این عوامل برشمرده‌اند. برخی کارشناسان نیز عوامل دیگری همچون بحران‌های محیط زیستی را زمینه‌ای برای شدت گرفتن نارضایتی‌ها می‌دانند. آقای ناصر کرمی، کارشناس محیط زیست و اقلیمشناس، در گفتگو با آسو ــ با نگاه ویژه به فاجعه‌ی ماهشهر ــ به این عوامل و نقش آن در اعتراضات پرداخته است.

سه تصویر دیگر از روزهای مردم

محمد حیدری

در این روزها، صدها تصویر از اعتراضات خونین آبانماه منتشر شده است. برای کسی که از دور و با حسرت به آنچه در «خانه» می‌گذرد، نگران است، همه‌ی این تصاویر لحظاتی می‌شوند از فرو ریختن و درهم‌شکستن. این لحظات برای یک تبعیدی آئینه‌ای از دریغ‌ها است. با هر تصویر، یک کاش، و با هر فریاد، یک رنج.

ذهن آشفته‌ و همسایه‌ی ما

محمد حیدری

در ینگه دنیا، پیرمردی دوست‌داشتنی و اهل شیراز بود که در شهری کوچک از توابع ایالت نیویورک نزدیک خانه‌ی ما زندگی می‌کرد. در آن شهر کوچک، که تعداد ایرانیان زیاد نبود، لطف او شامل حال ما هم شده بود و گاه به دیدارش می‌رفتیم و او نیز به خانه‌ی ما می‌آمد...