از نیمهی دههی ۸۰ به بعد، جامعهی مدنی از یک سو آماج تهدید، توقیف و قطع حمایتهای دولتی بود و به نظر میرسید که در سراشیبی سقوط قرار دارد اما از سوی دیگر، بخشهایی از آن به ویژه در حوزهی زنان، پرجنب و جوشترین دورهی فعالیتشان را در دوران چهار سالهی ۸۴ تا ۸۸ و در همان شرایط تشدید سرکوبها تجربه کردند.
سه شرکت ملی نفت در زمرهی پنج شرکت آلایندهی بزرگ جهان هستند: شرکت ملی نفت عربستان، شرکت گازپروم روسیه و شرکت ملی نفت ایران. اکثر شرکتهای دولتی به نحو چشمگیری مخفیکاری میکنند، به کسی جز معدودی از مقامات برجستهی دولتی پاسخگو نیستند، و خود را از تلاشهای هماهنگ جهانی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی کنار میکشند.
از اوایل دههی ۷۰ بود که در نتیجهی تغییرات درون جامعهی ایران و تحولات بینالمللی، شاهد شکلگیری جامعهی مدنی هستیم. جامعه مدنیای که شاید بتوان آن را متفاوت از آنچه دانست که در دوران شاه و حتی در سالهای نخست پس از انقلاب تجربه شده بود.
اغلب از یاد میبریم که اروپای معاصر، برخلاف آمریکا، نه با شور و شوق سرآغازهای تازه که با حس هراسآلودی از تباهیِ خود پدیدار شد. جنایات نازیها کل «دنیای قدیم» را همچون سرطانی که از دیرباز در درون آن ریشه دوانده مبتلا کرده بود. و از همین رو، آن ملتهای اروپایی که بر «رایش سوم» چیره شدند خود آلوده به...
سال ۱۳۷۷ بود و من ۱۸ ساله، دانشجوی سال اول بودم، و هر روز با یک بغل روزنامه به خانه میآمدم و وسط همان کاغذهای کاهی برای اولین بار کلمهی «جامعهی مدنی» را دیده بودم... محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت هم که جامعهی مدنی را یکی از شعارهای انتخاباتیاش قرار داده و به موضوع روز جامعه تبدیل کرده بود...
روزی در دهکدهای بومی درکشور پرو بودم. تمام روز باران شدیدی باریده بود و من در محلهی کثیفی ایستاده بودم. روبروی خود مردی را دیدم که در گل و لای باران ایستاده بود. در یک لحظه، نگاهمان به هم تلاقی پیدا کرد. من، از نامدارترین استادان اقتصاد در دانشگاه مشهور برکلی، به ناگاه دریافتم که...