ثنا نصّاری، نویسنده، شاعر، مترجم و منتقد ادبیات و هنر است. با او دربارهی تجربههای زیستهاش در بسترهای متفاوت فرهنگی و اجتماعی که در آنها رشد کرده، گفتوگو کردهایم.
طی پژوهشی تاریخی به قصد بازسازیِ بخشی از تاریخ زنانهی سدهی گذشته در خاورمیانه، به نام زنانی برخوردم که نام و امضاء و دستنوشتهها و مقالاتشان در میان انبوه برگههای آرشیوی موجود بود اما از خودشان اثری نبود و حتی تصویر بعضی از آنها از عکسها هم حذف شده بود.
زنی یگانه و آزاد که پابهپای مردان میرقصد، با آنها معاشرت میکند و تن به حجاب نمیدهد، یا زنی که به دست مردانِ خانواده کشته و مثله میشود و تن به آتشی که در حیاط خانهاش افروخته، میدهد؟ کدام یک تصویر و تعریفی درست از «زن کُرد» است؟
در دنیایی که دههها است افغانستان را با جنگ، تروریسم و طالبان میشناسد، قرار گرفتن واژههایی همچون ادبیات، داستان کوتاه و نویسندگان زن در کنار نام این کشور احتمالاً ترکیبهای ناآشنایی را میآفریند.
این نامه و دلنوشتهی من برای زنانِ همسرنوشتم است تا بخوانند و آگاه شوند که تنها نیستند. ما در هر گوشهای این مبارزه را به شکلهای متنوع ادامه خواهیم داد، حتی اگر هیچ چیزی برایمان باقی نماند.
قهرمان اصلیِ این رمان، برخلاف دیگر رمانهای معروف مارکز، یک زن است و اثری در ستایش عاملیتِ زنان به شمار میرود.