تب‌های اولیه

ادبیات ضدجنگ نوشتن از واقعیتِ کریه جنگ است

گفت‌وگوی قاضی ربیحاوی با مریم فومنی

قاضی ربیحاوی اهل آبادان است و اولین کتابش درباره‌ی جنگ را، که نخستین اثر ضدجنگ در ادبیات داستانی ایران است، در همان ماه‌های آغازین جنگ زیر بمب و خمپاره در شهرش نوشت.

«علیه اعدام»، کتابی برای موافقان مجازات مرگ

مریم فومنی

چنان‌که عبدالفتاح سلطانی، وکیل سرشناس مدافع حقوق بشر، در مقدمه‌ی کتاب علیه اعدام نوشته است: «سخن‌گفتن از مجازات اعدام ــ به‌ویژه در جوامعی چون ایران ــ امری بس دشوار است. این دشواری زمانی چند برابر می‌شود که پژوهشگری بخواهد بیهودگیِ این مجازات و غیرانسانی‌بودن آن را اثبات کند.»

ناشران دیاسپورا، کتاب‌به‌دوشانی مخالف سانسور

مریم فومنی

حالا هفتمین‌ اردیبهشتی است که ناشران فارسی‌زبانِ خارج از ایران، هم‌زمان با «نمایشگاه کتاب تهران»، کتاب‌های ممنوع در آن شهر و نمایشگاه را شهر به شهر به دوش می‌کشند و به دست مخاطبان‌ می‌رسانند.

همراهی کارگران با اعتراض‌های سراسری ایران؛ گفت‌وگو با پروین محمدی

مریم فومنی

کارگران و جنبش کارگری در اعتراضات سراسری اخیر چه نقشی دارند؟ چرا با گذشت بیش از دو ماه از اعتراضات هنوز شاهد اعتصابات سراسری نبوده‌ایم و مطالبات خیزش «زن، زندگی، آزادی» چه تناسبی با مطالبات طبقهی کارگر دارد؟ این پرسش‌ها را با پروین محمدی، نایب‌رئیس اتحادیهی آزاد کارگران ایران، در میان گذاشته‌ایم.

غزاله چلابی، زنی که می‌خواست شجاعتش را تکثیر کند

مریم فومنی

خانواده و دوستان غزاله او را با نگاه پُر امیدش به یاد می‌آورند. با تصویری که یکی از نزدیکانش از او می‌دهد: «روزهای آخر همه‌جا در خیابان با آدم‌ها درباره‌ی اعتراضات حرف می‌زد. همه را تشویق می‌کرد که ساکت نباشند. خیلی شجاع شده بود و در چشم‌هایش یک چیزی بود که انگار می‌خواست شجاعتش را نشان بدهد و تکثیر کند.»

روایت‌هایی از کشف حجاب: «زن‌، زندگی، آزادی»، یعنی ما تنها نیستیم

مریم فومنی

اولین باری که چادرم را برداشتم، روزی بود که قرار بود به حوزه‌ی علمیه‌ی قم برویم. سال ۱۳۸۳ بود و من ۲۳ ساله بودم. در یک سازمان غیردولتی کار می‌کردم. دو سالی بود که می‌دانستم دیگر چادر مشکی را نمی‌خواهم. چند ماهی بود که با مامان سرِ برداشتن چادر چانه می‌زدم.