میتوان شهرهای بزرگِ با خاک یکسانشده (از جنگ) را از نو برپا کرد؛ اما هیچ قدرتی در جهان نمیتواند مژگانِ ظریفِ چشمِ کودکی جانباخته را بلند کند.
در نخستین ساعات نهم نوامبر ۱۹۳۲ نادیا، همسر استالین، با تپانچهای کوچک به زندگی خود پایان داد. در گواهی فوت او، علت مرگ، آپاندیسیتِ حاد قید شد. همه اما میدانستند که علت خودکشیِ نادیا، اعتراض به سیاستهای غلط استالین است و فریادی بلند علیه قحطیِ گسترده در کشور.
در اوایل دههی ۱۹۸۰، یعنی در واپسین سالهای حیات اتحاد جماهیر شوروی، طنزپردازی اهل روسیه سعی کرد که آیندهی سرزمین خود را به تصویر کشد. او رئیس حکومتی را به تصور درآورد که پیشتر در کاگب پلههای ترقی را پیموده بود.
امروزه تعابیری مانند «برادر بزرگ»، «دوگانهباوری» و «زبان نوین» در گفتمان سیاسی جا باز کرده است، تا آنجا که به قول جین ستین، استاد دانشگاه وستمینستر، «برادران بزرگ دیگر شوخی نیستند، بلکه با تبختر در جهان میخرامند».
حالا بهخوبی میدانیم که اینترنت انسانها را به هم وصل میکند، اما لزوماً همدلی پدید نمیآورد. بهقول ایان لزلی، روزنامهنگار و نویسندهی بریتانیایی: «اینترنت، در بدترین حالت، مثل دستگاه عظیم تولید نفرتِ متقابل میماند.»
«مراقب باشیم که عدالت را با انتقام اشتباه نگیریم. در تصویر معوجی که در ذهن بشر شکل گرفته این دو مفهوم بسیار نزدیکاند. اما باید مدام به یاد داشت که یکی نیستند.» (آریل دورفمن)