زنی نشسته بر پشت زرافه، زنی با تاجی بزرگ از طلا و پَر و لیمو، و زن و مردی سوار بر لاکپشت. تصاویری خیالانگیز، درخشان، رنگارنگ و پر از تمثیل و قصه. اینها نمونههایی است از آثار گرافیکیِ سابینا ژاندرون از مجموعهی «اگر مرزی وجود نداشت». ژاندرون این مجموعه را تقدیم کرده به جسارت، زیبایی و مقاومت مهاجران آفریقایی که در جستوجوی زندگی بهترند.
نرگس جودکی متولد ۱۳۵۴ است و در حوزهی اجتماعی مینویسد. گزارشنویسی را از سال ۱۳۸۰ آغاز کرده و نخستین تجربههایش را با زلزلهی بم و سیل گلستان گذرانده است.
شبنم طلوعی با فاطمه اختصاری، شاعر، ترانهسرا و نویسنده، دربارهی زندگیِ پر چالش او از کودکی تا امروز و همینطور فعالیتهای فرهنگی و ادبیاش به گفتگو نشسته. ترانههایی که در این پادکست به خوانندگی شاهین نجفی، شادی امینی و لیلی محسنی میشنوید، از سرودههای فاطمه اختصاریاند و با اجازهی آنها در این فایل شنیداری، استفاده شدهاند.
ترکیه، شاید به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسیاش که مثل پلی میان خاورمیانه و آسیای مرکزی و اروپاست، همواره کشوری مهاجرپذیر و مسیر گذر مهاجرتهای جمعی بوده است. اما در چند سال اخیر وضعیت پناهجویان در ترکیه بسیار تغییر کرده و به مسئلهای ملی و بینالمللی تبدیل شده است.
موقعیت ترکیه به عنوان پلی میان خاورمیانه و آسیای مرکزی و اروپا، این کشور را به معبری برای مهاجرت از کشورهای شرقی به غربی تبدیل کرده است. در طول تاریخ هم آناتولی مسیر گذر مهاجرتهای جمعی و میزبان میلیونها مهاجر بوده است. البته این مهاجرتها که دلایل و پیامدهای گوناگونی دارند، در نهایت در پیدایش جغرافیای رنگارنگ آناتولی هم مؤثر بودهاند. اما در چند سال اخیر وضعیت پناهجویان در ترکیه به مسئلهای ملی و بینالمللی تبدیل شده است.
آیا از حیث اخلاقی کشورها موظفاند که مهاجران را به درون خود راه دهند و به ایشان حق عضویت در جامعهی خود را اعطاء کنند؟ آیا مهاجرپذیری تکلیف اخلاقی کشورهای مهاجرپذیر است یا امری اختیاری؟ آیا ما باید به سوی جهانی بدون مرز برویم که آدمیان میتوانند آزادانه به هرجا که میخواهند بروند و در صورت تمایل در هر جایی غیر از زادگاه خود اقامت کنند و به عضویت جامعهی میزبان درآیند؟ یا باید مرزهای برساختهی سیاسی را که مانع حرکت آزادانهی انسانها در سطح جهان میشود به رسمیت بشناسیم و آن مرزها و محدودیتهای ناشی از آنها را اخلاقاً قابل دفاع بدانیم؟ فرض کنیم که کشور میزبان مکلّف است که به فرد پناهجو پناهندگی بدهد. اما آیا اخلاقاً مکلّف است که به آن فرد پناهجو حقّ شهروندی هم اعطاء کند؟ حقّ پناهندگی و حقّ شهروندی چه تفاوتهایی دارند؟ اینها از جمله پرسشهایی است که در گفتگو با دکتر آرش نراقی، دانشیار دین و فلسفه در کالج موراوین (Moravian College) در پنسیلوانیای آمریکا، مطرح کردهایم.