اگر یک تمدن در مدتی کمتر از یک قرن میتواند از سیسرون و کاتو به کالیگولا و نرون تنزل یابد، تجربهی بزرگی که مدیسون، جفرسون و همراهانشان آغاز کردند، چقدر میتواند ادامه یابد؟
اکنون که این مطلب را برای نشریهی تایم مینویسم پشت یک دفتر در خارج از جامو، شهری در شمال هند، در میان علفهای بلند و تیز پنهان شدهام. در سه هفتهی گذشته اینجا تنها جایی است که توانستهام به شبکهی اینترنت و دنیای خارج متصل شوم. یک روز پیش از خانهام در کشمیر، منطقهی مورد مناقشه در هیمالایا، تقریباً ۲۰۰ مایل رانندگی کردم تا به اینجا برسم. لازم بود به خویشاوندان و دوستان نگران خود در بیرون از کشمیر زنگ بزنم و به آنها بگویم که فعلاً سالم هستم. وقتی به جامو رسیدم، دقیقاً احساس زندانیای را داشتم که از زندان آزاد شده اما فقط برای مدتی محدود.
آغاز ناگهانی اعتراضات هنگکنگ که یک ماه استمرار یافته، ممکن است تنها دستدرازی پکن نباشد بلکه تغییرات تکاندهندهای در خود هویت هنگکنگ نیز میتواند عامل آن باشد. اختلالات اقتصادی و موجی از مهاجرت هویت سنتی هنگکنگ را تحت فشار شدیدی گذاشته است.
سقوط امپراتوریِ ۶۰۰ سالهی عثمانی پایان دورانی شگرف از تنوع را رقم زد. این امپراتوری در نقطهی اوج خود از مکه تا بوداپست، از الجزیره تا تفلیس و از بغداد تا کریمه امتداد داشت و میلیونها نفر را از ادیان و اقوام مختلف به یکدیگر پیوند میداد. یک شهروند عثمانی ممکن بود...
سه سال پیش وقتی سرگرم تحصیل در دورهی کارشناسی ارشد فلسفه در دانشگاه کمبریج بودم، بحث دربارهی ذهنآگاهی رایج بود. گروه آموزشی روانکاوی مشغول تحقیقی در مقیاس وسیع بود تا تأثیرات ذهنآگاهی را بررسی کند. هر کسی که میشناختم به نظر به نوعی در این برنامه مشارکت داشت...
لاینگ، روانکاو اسکاتلندی، در توصیف «دیوانگی» میگوید که دیوانگی سفری اکتشافی است که میتواند دری به ساحت بیکران ابرهشیاری یا ابرفرزانگی باز کند. به نظر لاینگ، هبوط به دیوانگی میتواند به جای درهم شکستن، به هشیاری، بیداری، یا جهش بینجامد.