بعد از آوریل ۱۹۹۸ که دو آمریکاییِ جوان (و حالا بسیار ثروتمند) به نامهای پیج و برین در کنفرانسی در بریزبِین مقالهای با عنوان «کالبدشناسی یک موتور جستوجوی اینترنتیِ اَبَرمتنیِ کلان» را ارائه کردند، «گوگل» را داشتهایم که در ۲۵ سال گذشته توانسته در کسری از ثانیه به همهی پرسشهای ما دربارهی تقریباً هر موضوعی پاسخ دهد.
تعداد دوربینها در برابر زندان دَرَندَشت تیهار در دهلی چنان زیاد بود که گویی جنجالی رسانهای بر سرِ اختلاس یک نخست وزیر یا افشای رابطهی جنسیِ یک هنرپیشهی بالیوودی به راه افتاده است. اما در واقع، خبرنگاران منتظر دیشا راوی بودند، فعال زیستمحیطیِ گیاهخوارِ ۲۲ سالهای که در ماجرای حقوقیِ دنبالهدارِ حیرتآوری با اتهاماتی نظیر فتنهانگیزی، تحریک و همدستی در توطئهای بینالمللی مواجه شده است.
سر را به زیر انداختن چه بسا به این معناست که حقوقی که به سختی به دست آمده به آسانی از دست برود. به گفتهی ریچل جولی گاه انتخاب ما این است که ساکت بمانیم اما اغلب بیآنکه بفهمیم با آنها تبانی کردهایم و همدستشان شدهایم.
دورویی و ریاکاری در سیاست امری غیرمنتظره نیست اما در هیچ جایی به اندازهی شرکتهای فناوری اطلاعات چشمگیر نیست، یعنی همان شرکتهایی که از حباب اینترنتی اخیر بیش از بقیه سود بردهاند...
اکنون بیش از همیشه به اطلاعات دسترسی داریم اما بر خلاف انتظارمان، این وضعیت بیضرر و زیان نبوده و این امر امکانات جدیدی را برای سرکوب و خاموش نگه داشتن مخالفان در اختیار قدرتمندان گذاشته است. امروز پیش از هر چیز، باید حق داشته باشیم که بدانیم یک حساب آنلاین، بات است یا آدمی واقعی...
فیسبوک با هدف برقرار کردن تماس بین همگیمان مالکیت عمیقترین رازهایمان را به دست آورد. این شرکتها متوجه شدند که مالک نوع جدیدی از دارایی شدهاند: «مازاد رفتاریِ» ما، یعنی تمام اطلاعات مربوط به افکار، گفتار و رفتار ما.