فردِ دارای فضیلت اخلاقی همواره برای نیل به کمال اخلاقی تلاش میکند. او این کار را از رهگذر کنش مدام و عادت کردن به انجام کارهای خوب و اجتناب از بدی انجام میدهد.
خداناباوری و خداباوری چارچوبهای رقیبی برای تبیین «کلان»پدیدههایی نظیر هستی، نظم، اخلاق، آزادی و آگاهیاند.
کتاب به دنبال پاسخ به این پرسش کلیدی است که: آیا معقول است که ادعا کرد خداوند اصلاً پیامبری فرستاده است؟ بگذارید این پرسش را، به طور خلاصه، «پرسش از پیامبری» بنامیم. پاسخ کتاب به این پرسش منفی است: خیر، خدا هیچ پیامبری نفرستاده است. وسمقی تصریح میکند که خود سالها به این پرسش پاسخ مثبت میداده است؛ یعنی معتقد بوده که خداوند پیامبرانی فرستاده است. اما اندکاندک در مسیر مطالعات و تأملات خویش به این نتیجه میرسد که تصویر پیامبرفرست از خدا و نیز ریشهی الهی قائل شدن برای متون مقدس دینی قابل دفاع نیست.
هر فاجعهای در برابر ما این پرسش را میگذارد که آیا خواست خداوند چنین بوده یا قصوری انسانی در کار بوده است؟ اگر خدا را به کلی از جهان حذف کنیم طبیعتاً این پرسش بیمعنا میشود. در گفتوگو با یاسر میردامادی، پژوهشگر دین و فلسفه، میکوشیم دستکم احتمال وجود خدا را جدی بگیریم و از این فاجعه بپرسیم.
این درست است که در کشورهایی که «مذهب رسمی» دارند شکل حکومت سراسر سکولار نیست اما از نظر تاریخی این به معنای آن نبوده که حکومت آن کشورها لزوماً به «حکومت دینی» (theocracy) تبدیل شده باشد. مثلاً در بریتانیا دین رسمی، مسیحیت پروتستان است و به طور خاص در انگلستان از ۱۵۳۴ میلادی بدین سو «کلیسای انگلستان» کلیسای رسمی کشور بوده است. با این حال، در بریتانیا تعقیب و آزار رسمی ادیان دیگر وجود ندارد و همهی ادیان آزادند.
ایران آرمانی برای من در یک کلام «ایران برای همهی ایرانیان» است؛ ایرانی که در آن تبعیضهای حقوقی به صورت نهادینه و نظاممند وجود ندارند و افراد جامعه بر اساس نژاد، جنسیت، گرایش جنسی، عقیدهی سیاسی و دینی و مذهبی به دو پارهی برخوردار-سرکوبشده تقسیم نمیشوند. ایرانِ آرمانی نه تنها در ساخت حقوقی از تبعیض خالی است که همچنین از فرهنگی تبعیضپرهیز نیز برخوردار است.