«خالده ادیب»؛ سیمای یک زن شورشی

مهدی شبانی

خالده ادیب، از مهم‌ترین زنان روشنفکر و مبارز ترکیه بود که در دوره‌ی گذار از سلطنت عثمانی به جمهوری ترکیه نقش بسیار مؤثری داشت. زنی نویسنده، معلم، مبارز حقوق زنان و نماینده‌ی مجلس که پیش‌تر از زمانه‌ی خود بود. مهدی شبانی درباره‌ی زندگی و آثار او با فیضا هپ‌چیلنگرلر گفتگو کرده است که خود از نویسندگان شناخته شده‌ی ترکیه و معتبرترین محقق درباره‌ی خالده ادیب و مؤلف کتاب‌ها و مقالات متعدد درباره‌ی اوست.

کتاب‌هایی که پشت سد سانسور جا نمی‌مانند

مریم فومنی

شروع نشر الکترونیک کتاب، یکی از جدی‌ترین تَرَک‌ها بر دیوار سانسور کتاب در ایران بود. اولین انتشارات فارسی‌زبانی که شروع به عرضه‌ی نسخه‌های دیجیتال کتاب‌هایش کرد، نشر «اچ‌ اند اس مدیا» در لندن بود. اتفاق جدیدی که تا پیش از این سابقه نداشته، این است که خود ناشران خارج از کشور، اقدام به چاپ و توزیع کتاب‌هایشان در داخل کشور کنند. کاری که نشر مهری شروع کرده است.

بوم‌شناسی از مدرسه آغاز می‌شود

ادوارد گودو

در پسِ بحران اعتماد به نهادهای مدنی بی‌شک یکی از عوامل، به مدرسه مربوط می‌شود. ما در مقام شهروندان دیگر به طور کلی به حرف مسئولان اعتماد نداریم. ما به حکومت و نهادهای مدنی اعتقادی نداریم. این هم چیزی بسیار خوب و هم چیزی بی‌نهایت مسئله‌ساز است زیرا وقتی شما نسبت به مراجع و مسئولان تردید می‌کنید، باید بتوانید مراجع خودتان یا مراجع دیگری را به جای آنها بگذارید.

دیوارهای تهران: زنان و زنده‌ها غایب، مردان و مرده‌ها حاضر

غزل صدر

دیوارهای شهر تهران به عنوان پایتخت حکومت اسلامی، از وجود زنانی با هویت مستقل خالی است. زنان اگر حضور دارند یا در نقش مادر ترسیم شده‌اند یا در نقش همسر و مادر و دختر شهید یا سرآسیمه در پی مردان. زنان حامل هیچ هویت فردی، جدای از «دیگری»، و دارای هیچ نقش قائم به ذات و مستقلی نیستند.

پیاده و سوار با دوچرخه‌ی بی‌دود در تهران

شقایق صادقی

در اواخر تابستان ۱۳۹۹ دیگر ویروس کرونا به بخشی از زندگی‌مان بدل شده بود و ترس از آن کمی فروکش کرده بود. پس‌اندازم هم به‌شکل ترسناکی کم شده بود. مجبور شدم که برای برگشت به سرِ کار سابقم پیش‌قدم شوم. برای بازگشت به کار، اجباری از طرف کارفرما نبود اما اگر بیش از این تعلّل می‌کردم ممکن بود به‌ علت غیبت‌ کارم را به‌ طور کامل از دست بدهم. هنوز رفتن به خیابان ترسناک بود و از آن ترسناک‌تر سوار شدن به مترو یا اتوبوس با آن حجم از آدم‌ها بود که هرکدامشان حکم بمب ویروس را برایم داشتند.

یک‌ متر و نیم: فاصله‌ی اجتماعی

گفتگوی لیلی نیکونظر با کیانا کریمی

مواجهه با ویروسی همه‌گیر، که تجربه‌ا‌ی نا‌آشنا برای بیشتر مردم دنیا بود، زندگی ما و نگاهمان به جهان و آینده را چگونه تغییر داده است؟ لیلی نیکونظر، که روزنامه‌نگار آزاد و دانشجوی دکترا در مطالعات فرهنگی‌ست در یک سلسله پادکست درباره‌ی ثأثیرات عمومی کرونا بر زندگی امروز ما با اهل تخصص گفتگو کرده است.

گفتگوی اول درباره‌ی بدن و فاصله‌ی اجتماعی‌ست، با کیانا کریمی پژوهشگر دوره‌ی دکترا در رشته‌ی مطالعات نمایش در دانشگاه نیویورک

معمار بناهای یادبود

به یاد مهندس هوشنگ سیحون در هفتمین سالگرد درگذشت او

هوشنگ سیحون معمار، طراح، نقاش و مجسمه‌ساز مطرح و استاد برجسته‌ترین معماران ایران بود. فیلم «خط در خیال» گفتگوی هوشنگ سیحون با امین ضرغام، یکی از همکاران آسو، است. آسو با یاد او این گفتگو را بازنشر کرده است.

واکسن‌ها در خدمت بازارها

استوارت بلوم، مائوریتزیا متزا

عجله برای یافتن واکسن کووید ۱۹ به جای ارائهی راهکارهای پزشکی، منجر به تولید محصولات بیشماری شده است. در غرب، آنچه به کالایی گرانبها تبدیل شده عمدتاً توسط آزمایشگاههای خصوصی تولید میشود. اما چطور پیوند خوردن سلامت عمومی با درآمد و منفعت بیشتر، به تولید داروهایی در تملک بخش خصوصی انجامید؟

انتخابات، مالکیت و منافع حزبی

آدام پرزوورسکی

اگر مردم از نظر خردمندی و فضیلت یکسان به شمار می‌رفتند، و اگر منافع آنها با یکدیگر سازگار بود، فرقی نمی‌کرد که چه کسی حکومت کند: همه مثل هم حکومت می‌کردند. و اگر همه به طور برابر حاکمِ بالقوه بودند، می‌شد حاکمان را به طور تصادفی از میان مردم برگزید...همان‌طور که مانین به روشنی نشان می‌دهد، ایده‌ی گزینش حاکمان از طریق قرعه‌کشی در قرن هجدهم مطرح بود. اما این ایده به نفع ایده‌ی دیگری کنار گذاشته شد.

ربع قرن پس از اتحاد جماهیر شوروی

کاظم علمداری

جامعه‌ی روسیه هنوز از مشکلات اقتصادی زیادی رنج می‌برد. محور اقتصاد روسیه را نفت و صنایع نظامی تشکیل می‌دهد. روسیه تقریباً کالای اساسی دیگری جز نفت و گاز و اسلحه برای صادرات ندارد. به نقش نفت به عنوان کالای اصلی و منبع درآمد دولتی، هم در سرکوب، هم در رانت‌خواری و فساد و نقش آن در حفظ قدرت حاکم کمتر توجه شده است.

زیر درخت نخل

بابک حسامی

به یاد علیرضا فاضلی منفرد، جوان ۲۰ سالهی خوزستانی، که چون هم‌جنس‌گرا بود، به دست خانوادهی خود در روستایی حوالی اهواز کشته شد. می‌گویند گلوی او را بریده بودند و جسدش را زیر یک درخت نخل گذاشته بودند ــ نخل که در فرهنگ جنوبی‌ها نشانه‌ی وفاداری و بخشش است و به آن شجرهی حیات می‌گویند.

عشق در زندان

آیدا حق‌طلب

وقتی پسری که دوستش داشتم برای اجرای حکم به زندان فراخوانده شد برای اولین بار در زندگی بیست و چند ساله‌ام احساس ناتوانی محض را تجربه کردم. اولین بار بود که چیزی را آن چنان با تمام وجود می‌خواستم اما کاری از دستم برنمی‌آمد. تا قبل از آن، حتی دست‌نیافتنی‌‌ترین آرزوها و خواسته‌هایم با برنامه‌ریزی و تلاش و پیگیری دست‌یافتنی شده بودند اما انگار وقتِ آن بود که یاد بگیرم «خواستن» همیشه هم «توانستن» نیست.

چگونه می‌توان فقر را از بین برد؟

آبیجیت بَنرجی - استر دوفلو

به‌رغم نگرانی‌های فعلی درباره‌ی شیوع گسترده‌ی نابرابری در کشورهای ثروتمند جهان، چند دهه‌ی گذشته برای فقرای جهان دهه‌های بدی نبوده است. در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۶ میلادی، میانگین ​​درآمد ۵۰ درصد پایین جامعه تقریباً دو برابر شده، و این بخش ۱۲ درصد از رشد تولید ناخالص داخلی کل دنیا را به خود اختصاص داده است.

خاوران، نماد دادخواهی در ایران

فرزند یکی از اعدام‌شدگان ۶۷ در گفت‌وگو با مریم فومنی

احتمالاً اگر با هریک از بازماندگان سال ۶۷ صحبت کنید کلمه‌ی ساک را به مثابه‌ی نوعی کلیدواژه از آنها خواهید شنید. ماجرا برای همه‌ی ما این‌طور شروع شد که یکی یکی به خانواده‌ها تلفن می‌کردند که بیایید ساک‌تان‌ را تحویل بگیرید. یکی دو نفر از هر خانواده می‌رفتند و ساکی را که وسایل باقی‌مانده از زندانی اعدام‌شده بود به آنها تحویل می‌دادند.

اسلام اروپایی؛ دین، اخلاق، سیاست و مدرنیته‌ی پایدار

میثم بادامچی

کتاب انگاره‌ی اسلام اروپایی با این پرسش اساسی دست به گریبان است: «آیا اسلام اروپایی ممکن است؟» نویسنده استدلال می‌کند که اسلام اروپایی از لحاظ کلامی و از منظر الهیات سیاسی و فلسفهی سیاسی امکانپذیر است اما تحقق آن از نظر سیاست عملی و روزمره  به رویکرد سیاستمداران و سیاستگذاران در هر منطقه و کشوری بستگی دارد.

درباره‌ی ایده‌ی انتخاب حکومت‌ها

آدام پرزوورسکی

انتخابات پدیده‌ای مدرن است. در بخش عمده‌ای از تاریخ بشر، حق حکم‌رانی مستلزم اجازه‌ی مردم نبود. این حق را طبیعی می‌شمردند، مبتنی بر نظم امور یا اراده‌ی نوعی مرجع برتر. ایده‌ی حکم‌رانیِ «مردم» در پایان قرن هجدهم، در نتیجه‌ی انقلاب‌های فرانسه و آمریکا رواج یافت.

زنان در باغ: از کار گِل تا کار دِل

فرناز سیفی

آغاز جنگ جهانی اول و نیاز به نیروی کار زنان در مزارع، نقطه‌ی عطف دیگری شد که هم زنان بیشتری را به طور جدی وارد باغبانی و کشاورزی کرد و گرد هم آورد و هم به زنان کنشگرِ حق رأی فرصت بیشتری برای ارتباط‌ و استفاده از قابلیت باغ و مزارع برای ترویج و آموزش داد.

اقوام بومی می‌توانند پیشگام حفاظت از طبیعت باشند

سومینی سنگوپتا، کاترین آینهورن، مانوئلا آندریونی

حال که یک میلیون نوع از موجودات زنده در معرض خطر نابودی قرار گرفته‌اند، ده‌ها کشور ناگزیر دست به اقداماتی برای حفظ دست‌کم ۳۰ درصد از خاک و آب کره‌ی زمین تا سال ۲۰۳۰ زده‌اند. اما بسیاری از مردمانی که نسل‌ها با موفقیت از طبیعت محافظت کرده‌اند در تصمیم‌گیری درباره‌ی این مسئله هیچ نقشی ندارند.

از انقلاب فرهنگی چه می‌توان آموخت؟

پانکاج میشرا

در 24 سپتامبر 1970، گروه رولینگ استونز کنسرت خود در «کاخ ورزش» در پاریس را قطع کرد تا یک فرانسویِ مائوئیست به نام سِرژ ژولی را به روی صحنه دعوت کند. اخبار رویداد تکان‌دهنده‌ای موسوم به «انقلاب فرهنگیِ پرولتاریاییِ کبیر» از سال 1966 کم‌کم به خارج از چین درز کرده بود. اطلاعات کمیاب بود اما بسیاری از نویسندگان و فعالان در غرب که با آمریکا و جنگ در ویتنام مخالف بودند و از مارکسیسم شوروی‌مآب دلسرد شده بودند سرگرم روی آوردن به افکار مائو تسه‌تونگ بودند.

انقلابِ بدون تاریخ

ماشاءالله آجودانی در گفتگو با غزل صدر

بسیاری گفته‌اند که انقلاب ۵۷، رخدادی بی‌سابقه بوده است و در تاریخ انقلاب‌ها نظیر و پیشینه‌ای ندارد. به نظر من انقلابی که ما همه به عنوان انقلابی بدون تاریخ می‌شناسیم، در عالم نظر، تاریخ و شناسنامه دارد. اگر تاریخ و شناسنامه‌ی‌ آن را به درستی می‌شناختیم، انقلاب ایران نباید به این شیوه اتفاق می‌افتاد تا ما را به سرنوشت هولناک امروزی دچار کند. 

پولونیای اصفهان

یونس تراکمه

گاهی صبح‌‏ها از خانه راه می‌‏افتادم، این بخش پشتیِ مسجد شاه را دور می‌‏زدم، عرض خیابان استانداری را طی می‏‌کردم و می‏‌رسیدم به خیابان فتحیه که منتهی می‏‌شد به چهارباغ، معمولاً در این تقاطع به سمت چپ می‏‌پیچیدم تا برسم به جایی، جاهایی که اصلاً برای رسیدن به آنجا از خانه خارج شده بودم: کافه‌ پولونیا.