خانههای خشمگین
نثار محمدی
محلهی «منبع آب» (یا کوی منبع آب) در شرق اهواز و در منطقهی هفت شهرداری قرار دارد و یکی از نخستین محلات کارگرنشین و حاشیهنشین این شهر است.
محلهی «منبع آب» (یا کوی منبع آب) در شرق اهواز و در منطقهی هفت شهرداری قرار دارد و یکی از نخستین محلات کارگرنشین و حاشیهنشین این شهر است.
نظریههای غربی کنشگری جوانان را در چهارچوبهایی چون «سیاستِ سبک زندگی» و «سیاست هویتی» بررسی میکنند. اما فعالیت سیاسی جوانان در بسیاری از نقاط جهان بر اساس «نبرد علیه موانع تاریخی» مانند فرهنگهای سیاسی ترسمحور یا قوانین استعماری سرکوبکننده صورت میگیرد؛ پس باید با چهارچوبی متناسب با همین نوع مبارزه مورد تحقیق قرار گیرد.
دستهبندی آدمها مطابق معیارهای علوم زیستی و انسانی چه تاثیری دارند و در عمل چه نقشی در ساختار قدرت و فهم و رابطهی انسانها با یکدیگر بازی میکنند؟ دستهبندیها گاه میتوانند هویتهای جدید و نوعی از زیستن را خلق کنند که تابهحال وجود نداشته.
رنامههای دولت پوتین برای جوانان از نظر ایدئولوژیک بر ملیگرایی و ضدیت با غرب متمرکز است اما جوانانی که در این برنامهها شرکت میکنند به تبلیغات بیاعتنا هستند و بیشتر به دنبال مهارتآموزی و اشتغال میگردند.
جوانان همیشه جلودار تغییرات سیاسی نیستند؛ وقتی هم جلودار هستند لزوماً تغییر سیاسیای که رخ میدهد مطلوب و مناسب نیست. از قضا حکومتهایی که فاقد حمایت دموکراتیک هستند میکوشند فقدان مشروعیت خود را با بسیج نمادین جوانان و ستایش از گفتمان سیاسی جوانی جبران کنند.
جریانهای سیاسی روانپزشکی در آرژانتین را دو شقه کردند: گروهی از روانپزشکان مترقی و رادیکال بیماری روانی را عمدتا حاصل شرایط سیاسی و سرکوب دولت میدیدند. گروهی دیگر روانپزشکان محافظهکاری بودند که مراکز روانکاوی را به بازداشتگاه تبدیل کردند و بر شکنجه و آزار روانی مخالفان نظارت داشتند
بسیاری از تحلیلگران عدم مشارکت جوانان در انتخابات را از عوامل بحران دموکراسی میدانند. اما بسیاری از جوانان و تشکلهای سیاسیشان در آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که مؤثرترین راه برای فشار آوردن به حکومت از طریق اعمال قدرت گفتاری و بیانی، و از طریق آموزش و تغییرات فرهنگی است؛ و نه لزوماً از طریق صندوق رأی.
تجربهی جنگ بسیاری از فرضهای جنسیتی در جامعه سوری را درهمشکست. زنان سوری از مصیبت جنگی فرصتی برای شکستن سدهای پدرسالاری ساختند، نقشهای اجتماعی و شغلی بیشتری به عهده گرفتند و حس عاملیت قویتری پیدا کردند
قالببندی قیامهای جهانی اخیر در چارچوب شورشهایی به رهبری جوانان تبیین اساساً نادرستی است که نقش محوری طیف گستردهای از بزرگسالان و سازمانهای تحت رهبری بزرگسالان را نادیده میگیرد، و اعتراضاتی را که به طیف گستردهای از سنین مختلف مربوط است، به جوانان تقلیل میدهد. درصد جمعیت جوان در جنبشهای اخیر بین ۲۵ تا ۳۷ درصد بوده است.
فعالان دانشجویی سابق متوجه شدند که چه شکافی میان هیجانات و امیدهای انقلاب دموکراتیک و واقعیتهای آشفته و دردناک مربوط به تأسیس دولت و جامعهی دموکراتیک وجود دارد. دولت دیگر مانع اصلاحات دموکراتیک نبود، اما پیشروان سابق انقلاب حالا میدیدند که اصلاحات در قیاس با براندختن دیکتاتور کاری بس ملالانگیزست.
زندانیان سیاسی و خانوادههایشان انواعی از رنجها را در سکوت تجربه میکنند. تداوم رنج تحملش را دشوارتر میکند، شبیه زخمی که باز مانده است. ترومایی که به خانواده وارد شده به شیوههای غیرروایی به نسلهایی منتقل میشود که پس از واقعه به دنیا آمدهاند
جوانان فقیر ایرانی چه نسبتی با حکومت جمهوری اسلامی داشتهاند؟ آیا چنانکه برخی نظریهپردازیهای عمومی میگویند باید آنها را به دلیل محرومیتشان نیرویی مخالف و مقاوم در برابر سیاستهای حکومت دانست؟ یا چنانکه برخی مورخان نشان میدهند، جوانان فقیر ستون فقرات حامیان جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند؟
جوانان عراقی که در اکتبر ۲۰۱۹ به میدان تحریر بغداد آمدند پارچهی بلندی با خود حمل میکردند که بر آن نوشته شده بود: «ما نسلی هستیم که در جنگهای شما زاده شدیم، کودکیمان را در میان تروریسم شما گذراندیم، نوجوانیمان در میان فرقهگرایی شما گذشت، و جوانیمان در فساد شما تباه شد. ما نسل رویاهای ربوده شده و پیری زودرسیم.»
روانکاوان فلسطینی با نوع دغدغههای بیماران فلسطینی آشنا هستند. نوعی ترس، احساس خفگی، و میل به مرگ در بین مراجعین مشترک است. مشکلات سلامت روان آنها گرچه در خلال درگیریهای خانوادگی و شخصی بروز مییابند اما با زندگی زیر سایهی اشغال تشدید میشوند
اغلب جامعهشناسان شکستن قواعد اجتماعی توسط جوانان را بر اساس مفاهیمی چون «بحران هویت»، «شکاف نسلی» و یا ناشی از استیصال و ناتوانی جوانان در رساندن پیام خود تحلیل میکنند. اتفاقا پیام جوانان واضح است. این «بزرگسالان» هستند که نمیخواهند پیام تخریبگری «جوانان» را بشنوند
تمایزگذاری سنی امری قراردادی و دلخواهانه است. ما نمیدانیم پیری چهوقت آغاز میشود؛ درست همانطور که نمیدانیم ثروتمندبودن از کجا آغاز میشود. در همهی جوامع، در جبههی میان جوانی و سالخوردگی جنگ برقرار است. طبقهبندی بر حسب سن همواره به معنای ایجاد محدودیت و ایجاد نظمی است که هر کس باید جای خود را در آن بشناسد
سنتهای فرهنگی ژاپن خودکشیِ آگاهانه و ناشی از اراده و انتخاب آزادانه را میستاید، اما روانپزشکی به دنبال درمان خودکشی به عنوان یک عارضهی روانی است. چگونه میشود مرزهای تشخیص خودکشی به عنوان «معضل وجودی» یا به عنوان «عارضهی سلامت» را درنوردید؟
جوانان مسلمان از یک سو در معرض سوءتفاهمهای فراگیر و بازنماییهای ناخواسته هستند و از دیگر سو، در تلاش برای یافتن موقعیتهای شایسته برای زیستن. از یک سو در غرب آنها را تروریستهای بالقوه میبینند و از سوی دیگر، حاکمان اقتدارگرای کشورهایشان آنها را «آیندهسازان» میخوانند در حالی که برای اکثریت آنها هیچ روزنهای برای داشتن زندگیای دلخواه و سازنده باقی نمیگذارند.
روند رایج مدیکالیزهکردن در روانپزشکی شمشیری دولبه است: از سویی به شرایطی مانند اعتیاد بدون انگ و قضاوت نگاه میکند و با نگاهی انسانی از آنها جرمزدایی میکند، از سوی دیگر مسئلهی خاصی مانند ترومای جنگ را که ریشهی اجتماعی دارد، صرفا به یک موضوع پزشکی و غیراجتماعی فرو میکاهد