تب‌های اولیه

نگاهی به فیلم «گوندرمان»؛ آیا خیانت خیانت است؟

مجتبا گل‌محمدی

پرونده‌های اشتازی به دو دسته تقسیم می‌شدند: پرونده‌ی عاملان و پرونده‌ی قربانیان. شاید چندان شگفت‌انگیز نباشد که نام بسیاری از افراد در هردو این پرونده‌ها دیده می‌شد، چرا که اشتازی با شعار رسمی «دانستن همه‌چیز» مثل هر دستگاه اطلاعاتی-امنیتی دیگری مأموران غیررسمی خود را نیز زیر نظر داشت و فضایی از ظن و بی‌اعتمادی همگانی را در سرتاسر جامعه تسری داده بود.

زیستن در دایره‌ی حقیقت، شیوه‌ی مبارزه‌ی مداوم

الهه رضوی

در بحرانی‌ترین شرایط در ماه‌های اخیر پرسشی مدام تکرار می‌شد: چرا کاری از دست‌مان برنمی‌آید؟‌ وقتی این سؤال را می‌پرسیم دل‌مان می‌خواهد در مبارزه‌ای صریح، و مهم‌تر از همه نتیجه‌بخش حاضر باشیم و از قید حکومتی که با تمام وجود می‌خواهد به بندمان بکشد رها شویم اما نمی‌توانیم.

هابرماس و تغییر اقلیم

امیلی پراتیکو

شکی نیست که تغییر اقلیم مسئله‌ای علمی است و بسیار مهم است که به شکلی علمی به آن پرداخته شود؛ اما تغییر اقلیم مسئله‌ای سیاسی نیز هست ــ و باید از منظر سیاست نیز به آن پرداخت.

آیا پیتر هاندکه شایسته‌ی دریافت جایزه‌ی نوبل بود؟

بوریس وژیاک

اعتراضات و اختلاف نظرها بر سر اعطای «جایزه‌ی نوبل ادبیات» به پیتر هاندکه را شاید بشود با استفاده از یک مثال و مقایسه با پیتزا توضیح داد: آیا معیار ما برای ارزیابی پیتزا باید فقط طعم و مزه‌ی آن باشد، یا اخلاقیات کسی که پیتزا را درست کرده هم باید مد نظر گرفته شود؟

آیزایا برلین، فیلسوف انسان‌باوری

جانی لایونز

در زمانه‌ای که انسان‌باوری لیبرالی با خطر جدی و محسوسِ انقراض مواجه شده، دشوار می‌شود بر این تصور خرده گرفت که دنیا چه جای شریف‌تر و آبرومندتری می‌شد اگر به افکار برلین توجه بیشتری نشان می‌دادیم. افکار او، که ذره‌ای از مناسبت‌شان کاسته نشده، همچنین این نکته را به ما گوشزد می‌کنند که مانع اصلی پیش روی ما برای بهبود بخشیدن به وضعیت دنیا مطلقاً چیزی ورای دسترس خود انسان‌ها نیست.

در پی «صداقت» بودن چه اشکالی دارد؟

دنیل کالکات

اگر ایده‌ی رایج و مد روز در دهه‌ی ۱۹۸۰ «سیر صعودی» بود، شعار این دهه «صداقت» است. این ایدئال غالب که باید با خودت روراست باشی و «خود واقعی‌ات باش» به ندرت به نقد کشیده می‌شود. اما اگر این آرمان مانعی بر سر راه دگرگونی فردی بوده باشد و همگان را به ماندن در موقعیت موجودشان ترغیب کند، چه؟

ده خبر بد از یافته‌های روانشناسی در باره‌ی سرشت انسان

کریستیان جارِت

آیا آدم‌‌ها در عین ناقص بودن، ذاتاً موجوداتی مهربان، حسّاس و خوش‌طینت‌اند؟ یا تمایل به بدی دارند، تنگ‌نظر، تنبل،‌‌ بی‌فایده، انتقام‌جو و خودخواه‌اند؟ این پرسشی است که در طول تاریخ وجود داشته و پاسخ  روشنی هم برای آن به دست نیامده است. میان افراد مختلف نیز قطعاً تفاوت‌های زیادی وجود دارد. با این حال، می‌خواهم بر اساس بعضی شواهد علمی، پرتوی بر ده یافتهی مأیوسکننده‌‌‌ای بیفکنم که جنبه‌‌هایی نسبتاً تاریک و ناشناخته‌‌‌‌‌ از سرشت آدمی را روشن می‌سازند.

اقناع چه فرقی با فریفتن دارد؟

رابرت ناگِل

وقتی کسی را فریب‌کار بخوانیم، در واقع از او انتقاد کرده‌ایم. وقتی می‌گویید فریب خورده‌اید، دارید از بدرفتاری با خود شکایت می‌کنید. فریب‌کاری (manipulation) در بهترین حالت بالقوه خطرناک است و در بدترین حالت کاملاً غیراخلاقی است. اما چرا چنین است؟ فریب‌کاری چه اشکالی دارد؟ آدمیان همیشه، و به شکل‌های گوناگون، یکدیگر را تحت نفوذ قرار می‌دهند. اما چه چیز فریب‌کاری را از دیگر انواع اِعمال نفوذ متمایز می‌کند، و چه چیز آن را غیراخلاقی می‌سازد؟