هنر اعتراضی و تبلیغاتی در افغانستان: خلاقیت در دل بحران؟
تهمینه تومیریس
در نتیجهی تضاد میان هنر اعتراضی و هنر تبلیغاتی، فضایی پدید آمد که در آن خلاقیتِ هنری هم بهعنوان نوعی مقاومت و هم بهعنوان ابزاری برای کنترل و نفوذ سیاسی به کار میرفت.
در نتیجهی تضاد میان هنر اعتراضی و هنر تبلیغاتی، فضایی پدید آمد که در آن خلاقیتِ هنری هم بهعنوان نوعی مقاومت و هم بهعنوان ابزاری برای کنترل و نفوذ سیاسی به کار میرفت.
در سال ۱۹۷۶، یک دهه پس از تأسیس دانشکدهی هنرهای زیبا در کابل، اولین گروه از زنان افغانستانی در این دانشکده ثبتنام کردند.
یکی از نشریاتی که نقشی پررنگ در تحکیم روابط ادبی ایران و افغانستان داشت «ارمغان» بود، نشریهای که از سال ۱۲۹۹ توسط «انجمن ادبی ایران» منتشر میشد و تا انقلاب ۱۳۵۷ به کار خود ادامه داد.
حوالی ساعت ۲ بامداد پنجشنبه مرا در برابر یک مغازهی پیتزافروشی که شبها آنجا کار میکنم دستگیر کردند.
این نامه و دلنوشتهی من برای زنانِ همسرنوشتم است تا بخوانند و آگاه شوند که تنها نیستند. ما در هر گوشهای این مبارزه را به شکلهای متنوع ادامه خواهیم داد، حتی اگر هیچ چیزی برایمان باقی نماند.
«روزهای سربی» روزنوشتهای یونس حیدری است از زندگی در اردوگاه سفیدسنگ در اواخر دههی ۱۳۷۰ در ایران. این اردوگاه که هنوز در شهرستان فریمان دایر است، گذرگاهی است برای اخراج و بازگرداندن افغانستانیهای ساکن ایران به افغانستان. «روزهای سربی» یادآور تمام ستمهای رفته بر مهاجران، بیکاغذان و نادیدهگرفتهشدگان افغانستانی است.
در دنیایی که دههها است افغانستان را با جنگ، تروریسم و طالبان میشناسد، قرار گرفتن واژههایی همچون ادبیات، داستان کوتاه و نویسندگان زن در کنار نام این کشور احتمالاً ترکیبهای ناآشنایی را میآفریند.
<p dir="rtl">از خودم خجالت میکشیدم. دستهایم را ناخواسته با دستهای او مقایسه میکردم. چیزی جز فقر که بیداد میکرد نمیدیدم. نمیدانم که او چه میدید و چه فکر میکرد.</p>