دین و فلسفه ــ همکار، همدست یا دشمن؟
محمود صباحی
نهادِ دین در جامعه به شدت شکننده عمل میکند: از یکسو، توده را گرد هم میآورد و اجتماعی همبسته را بنیان میگذارد و از سویِ دیگر، با هویتسازیِ جمعی میتواند آتش بیارِ معرکهیِ جنگ و خشونت بشود.
نهادِ دین در جامعه به شدت شکننده عمل میکند: از یکسو، توده را گرد هم میآورد و اجتماعی همبسته را بنیان میگذارد و از سویِ دیگر، با هویتسازیِ جمعی میتواند آتش بیارِ معرکهیِ جنگ و خشونت بشود.
در این سلسله درسگفتارها، عباس امانت، استاد بازنشستهی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت میکند که به باور او از قرنها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.
تا چندی قبل، به نظر میرسید که دین رو به زوال است. تصور بر این بود که وقتی مردم ثروتمندتر و تحصیلکردهتر شوند، نیاز به آرامشبخشی و معنابخشیِ دین کاهش خواهد یافت.
جوامع مدرن بر سر نوعی رواداریِ نصفه و نیمه به توافق رسیده و پذیرفتهاند که در محدودهی نظم عمومی، مردم میتوانند هر مناسکی را که مایلاند به جای آورند زیرا هیچیک از این اقدامات بر نحوهی تصمیمگیریهای مهم یا نظم زندگیِ مدنی و شخصیشان تأثیری نخواهد داشت.
فاتحان و جبارانِ داخلی ترجیح میدهند که خود را نیکوکار بنمایانند و نیتِ حقیقی خود را آشکار نکنند، و مدعی شوند که هدایایی همچون آزادی، رفاه و مدنیت را به ارمغان آوردهاند و خواهان غنائمِ جنگی و باج و خراج نیستند. در مجموع، هیئتهای سیاسی و دینی معمولاً در پی القاء و ترویج همان چیزی هستند که روبِرتو توسکانو و رامین جهانبگلو ــ با الهام از رسالهی پانصد سال قبلِ اتیِن دو لا بوئِسی ــ «بردگی اختیاری» میخوانند.
استیفن اَسما استاد فلسفهی کالج کلمبیا در شیکاگو است که زمانى از اهالى خوشبخت جبههى مخالفین دین به شمار مىآمد. اکثر آثار و نوشتههای قدیمی او شامل نقدهاى «بسیار تندى» علیه دین بود. او با اشتیاق فراوان برای نشریات مختلف سکولار و شکگرا مطالبی مینوشت و حتى نامش در فهرست افراد نام برده در کتاب «دوزخیان» به چشم مىخورد، کتابى که خوشبختانه تا به حال از آن بىخبر بودم.
زرتشت قبل از محمد، قبل از عیسی و قبل از بودا میزیست. ۳۵۰۰ سال پیش، در ایرانِ عصر برنز، او بینشی دربارهی خدای برتر واحد داشت. هزار سال بعد، دین زرتشت، نخستین دین یکتاپرست بزرگ جهان، به دین رسمی امپراتوری قدرتمند ایران تبدیل شد و میلیونها پیرو به زیارت آتشکدههای آن میرفتند. هزار سال پس از آن، امپراتوری سقوط کرد، پیروان زرتشت سرکوب و به دین جدید فاتحان سرزمینشان، یعنی اسلام، درآورده شدند.
آیا زمان اول و آخر دارد؟ یا خارج از ما واقعاً وجود دارد؟ آلبرت اینشتین جوان در مباحثه با آنری برگسون فیلسوف در دههی ۱۹۲۰ ادعا میکند که زمانِ فیزیکدان، تنها زمان واقعی است. اینشتین با بالا رفتن سن دوراندیشتر شد. او تا هنگام مرگ عمیقاً دچار این مشکل بود که...