روایت زنان از شلاق در جمهوری اسلامی
نهال تابش
به گزارش سازمان عفو بینالملل، در دههی ۶۰، شایعترین نوع شکنجه، شلاق زدن با تازیانه یا کابل بود. عنوان رسمیِ شلاق در این دوران «تعزیر» بود.
به گزارش سازمان عفو بینالملل، در دههی ۶۰، شایعترین نوع شکنجه، شلاق زدن با تازیانه یا کابل بود. عنوان رسمیِ شلاق در این دوران «تعزیر» بود.
نوعی دورهمیِ صمیمانه است. چند تن از دوستانِ همدل در خانهی مرضیه گرد هم آمدهاند ... طبق معمول سرِ حرف از اوضاع ناگوار سیاسی و اقتصادیِ ایران باز میشود و گفتوگو دربارهی چگونگیِ خروج از وضعیت بهشدت بحرانیِ موجود، گل میکند.
این مجموعه، روایتی از زندگی زنان زندانی عادی و غیرسیاسی است که جز صفحهی حوادث روزنامهها، کمتر جایی ردی از آنها دیده میشود. زندگی زنانی که وقتی برای ۴۵ روز در بند عمومی زندان اوین حبس بودم، کنارشان زندگی کردم، قصههایشان را شنیدم و قول دادم که از زندگیشان پشت دیوارهای بلند زندان و آنچه بیرون از زندان بر آنها گذشته، بنویسم.
در حالی که افراد و گروههای شناختهشدهی جنبش زنان از امکان فعالیت جمعیِ علنی محروماند، زنان در سه بستر مختلف برای دستیابی به برابری و آزادی میکوشند.
اصلاً نمیشد سن و سالش را حدس زد، تو گویی هزاران سال عمر کرده بود. به اندازهی صدها سال چین و چروک دور گردنش حلقه بسته بود.
زن در مجموعه شعرهای دیوار و اسیر هنوز ساخته نشده بود. به زبان خودِ فروغ، شاعر هنوز نیاموخته بود که چگونه باید به دنیا نگاه کند.
میگویند اگر ایرج پزشکزاد داییجان ناپلئون را نمینوشت، این چهرهی تاریخی برای ما ایرانیان احتمالاً شخصیتی میشد مثل بیسمارک (نخستین صدراعظم آلمان)، نیکولا (تزار روسیه) یا یکی از پادشاهان نروژ و دانمارک که حتی اسمشان را هم نمیدانیم.
پای چشمانش هنوز کبود بود وقتی جلوی دوربین صداوسیمای جمهوری اسلامی از حالِ خوبِ خودش و رفتار خوبِ بازجویانش در زندان میگفت.