پدیدهی باراک اوباما
زیگمُنت باومَن
پس از انتخاب اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور سیاهپوست آمریکا، آیا میتوان گفت که سیاست هویت، دیگر نقشی اساسی در نظام سیاسی آمریکا ندارد؟ آیا این انتخاب بر افزایش تحرک اجتماعی «گروه فرودستان» دلالت دارد؟
پس از انتخاب اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور سیاهپوست آمریکا، آیا میتوان گفت که سیاست هویت، دیگر نقشی اساسی در نظام سیاسی آمریکا ندارد؟ آیا این انتخاب بر افزایش تحرک اجتماعی «گروه فرودستان» دلالت دارد؟
عصر دیجیتال و فراگیر شدن برنامههایِ کاربردی، فضاهای نوینی را برای هویّتآزماییِ کاربران فراهم کرده است. این مقاله به تأثیر این فضاها بر تکوین هویّت جوانان، نا/سازگاری میان خودهای آنلاین و آفلاین، تغییرات جنبههای هویّت در بیست سال گذشته و نقش رسانهها میپردازد.
در زندگی مدرنِ سیّال، انسان از چارچوبهای سنّتی و پشتوانههای اجتماعیِ هویّت محروم شده و ناگزیر برای فرونشاندن عطش باهمبودن یا غلبه بر هراس از تنهایی و انزوا، شیوههای دیگری را برای ارضای میل به هویّت میآزماید.
امتزاج برداشتی انحصارگرا از مذهب تشیّع با هویّت ایرانی، ناخواسته مقدمات تبلور حرکتی را فراهم آورد که در نیمهی دوم قرن نوزدهم میلادی به نقد انحصارگرایی دینی و نقش آن در ایجاد وحدت سیاسی-ملی در جامعه پرداخت. این حرکت که به تدریج تحت عنوان آیین بهائی شناخته شد.
تأسیس جمهوری اسلامی پایانی بود بر سیاستی که حدود ربع قرن، هویّت پارسی را ترویج کرده بود. این پژوهش بر اساس شاخصهایی همچون ایستایی/ پویایی، پارسی/ اسلامی، و فراگیر/ انحصاری بودن به مقایسهی گفتمانهای نخبگان حاکم بر ایران، سلطنتطلبانِ تبعیدی و جنبش سبز دربارهی مفهوم هویّت ملی میپردازد.
جامعهشناس سرشناسِ لهستانی تبار، زیگمنت باومن، یکی از تنگناهای زندگی شخصیاش را که انتخابی دشوار پیش رویش می گذارد، دستمایهی کنکاش در باب پیچیدگیهای هویت مهاجران و پناهندگان و به ویژه هویت ملّی انسانها و مزایای گذر از تقاطعهای فرهنگی قرار می دهد.
فوتبال به عنوان نماد زبان، فرهنگ و طبقه بر اختلافات سیاسی و فرهنگی میان اسپانیا و کاتالونیا تأثیر چشمگیری داشته است. رئال مادرید و بارسلونا همواره در کانون مسائل مربوط به قومیّت و هویت قرار داشتهاند اما جهانی شدن وضع را تغییر داده است.
در تحقیقی کیفی و از طریق مصاحبههای نیمهساختار یافته با ایرانیان نسلِ دوم در سه کشور، پژوهشگر به بررسی دیاسپورای ایرانی پرداخته و میکوشد نشان دهد که گفتمانهای ملّی، یگانه عامل تعیین هویّت نیستند و عناصر مهم دیگری چون هویّت دینی تأثیری گاه تعیینکننده دارند.