جغرافیا علیه تاریخ
هامون نیشابوری
چگونه ممکن است برداشتی از زمان به نفی تاریخ منجر شود و پیامدهای ناگواری برای تعاملات بشری داشته باشد؟
چگونه ممکن است برداشتی از زمان به نفی تاریخ منجر شود و پیامدهای ناگواری برای تعاملات بشری داشته باشد؟
این مقاله تلاشی است برای ارائهی الگوی غیرخصمانهی تغییرات اجتماعی. این الگو، با الهام از تجربهی زیستهی بهاییان، بر ایجاد و بسط شیوههای بدیلی از زیست جمعی تأکید دارد که به جای تمرکز بر منافع و هویتهای متضاد، مبتنی بر همبستگی و وحدت ارگانیک افراد و نهادها است.
پیش از تأسیس نظام جمهوری در روسیه و ترکیه در اوایل دههی 1920، دین یکی از عناصر مهم هویّت ملی بوده است. در دههی نخست هزارهی جدید، مسیحیتِ ارتدکس در روسیه و اسلامِ سنّی در ترکیه جان تازهای گرفته است. این مقاله به تأثیر این روند بر وضع اقلیتهای دینیِ این دو کشور میپردازد.
جامعهشناس سرشناسِ لهستانی تبار، زیگمنت باومن، یکی از تنگناهای زندگی شخصیاش را که انتخابی دشوار پیش رویش می گذارد، دستمایهی کنکاش در باب پیچیدگیهای هویت مهاجران و پناهندگان و به ویژه هویت ملّی انسانها و مزایای گذر از تقاطعهای فرهنگی قرار می دهد.
وجود شباهتهایی میان آلمان نازی و ایران معاصر، مطالعهی آثار آرنت را برای خوانندگان ایرانی ضروری میسازد. اساس استدلال هانا آرنت در این مقالهی مهم این است که چون انسان نه در انزوا بلکه در میان دیگر آدمیان میزید، هیچ معیار اخلاقیِ فردی یا اجتماعیای نمیتواند او را از مسئولیت نیابتی جنایتهایی که دیگر اعضای آن جامعه مرتکب شدهاند، معاف سازد.
امتزاج برداشتی انحصارگرا از مذهب تشیّع با هویّت ایرانی، ناخواسته مقدمات تبلور حرکتی را فراهم آورد که در نیمهی دوم قرن نوزدهم میلادی به نقد انحصارگرایی دینی و نقش آن در ایجاد وحدت سیاسی-ملی در جامعه پرداخت. این حرکت که به تدریج تحت عنوان آیین بهائی شناخته شد.
در تحقیقی کیفی و از طریق مصاحبههای نیمهساختار یافته با ایرانیان نسلِ دوم در سه کشور، پژوهشگر به بررسی دیاسپورای ایرانی پرداخته و میکوشد نشان دهد که گفتمانهای ملّی، یگانه عامل تعیین هویّت نیستند و عناصر مهم دیگری چون هویّت دینی تأثیری گاه تعیینکننده دارند.
علّت اصلی نابرابری حقوقیِ غیرشیعیان ایرانی و هموطنان شیعهی آنها را باید در روند چندصدسالهای جستجو کرد که هویّت ایرانی و شیعی را به یکدیگر پیوند داده و آن را به معیارِ ایرانیّتِ تمامعیار تبدیل کرده است. این مقاله به بررسیِ پیوند حاکمیّت سیاسی ایران با طیفِ خاصی از روحانیّت شیعی در عصر صفوی میپردازد.
بر خلاف بسیاری از کشورهای اروپایی، مسیحیت در لهستان نه تنها از رونق نیفتاده بلکه هنوز یکی از بازیگران مهم سپهر عمومی است. با این حال، با پدید آمدن جنبشهای نوین دینی و دگرگونیهای سیاسی-اجتماعی در لهستانِ پساکمونیستی، یکپارچگی کلیسای کاتولیک و روابط تاریخی آن با دولت دستخوش تغییر و تحول شده است.
تأسیس جمهوری اسلامی پایانی بود بر سیاستی که حدود ربع قرن، هویّت پارسی را ترویج کرده بود. این پژوهش بر اساس شاخصهایی همچون ایستایی/ پویایی، پارسی/ اسلامی، و فراگیر/ انحصاری بودن به مقایسهی گفتمانهای نخبگان حاکم بر ایران، سلطنتطلبانِ تبعیدی و جنبش سبز دربارهی مفهوم هویّت ملی میپردازد.
هرگاه دین نقشی اساسی در تعیین هویت داشته باشد، گورستانها میتوانند به عرصهی کشمکش تبدیل شوند. مناسبات قدرتِ اینجهانی و تعارض میان باورهایِ آنجهانی، و تعامل این دو، در محل تلاقی دو جهان خود را بیش از هر جای دیگر آشکار میکند.
در پی پخش مستند "عدالت انقلابی" براساس فیلم یگانهای که اخیراً از یکی از دادگاههای انقلاب در سال 1360 به دست آمده است، شادی صدر، وکیل، روزنامه نگار و فعال حقوق زنان، تحلیلی از ماهیت دادگاههای انقلاب، اتهامات وارد شده بر متهمان و دادخواهی آنها ارائه میدهد.
پیرو نمایش مستند "عدالت انقلابی" از شبکهی تلویزیونی بیبیسی فارسی و سرویس جهانی بیبیسی، یکی از روزنامهنگاران بیبیسی با نقلِ بخشهایی از سخنان وکلا و متهمینِ دادگاههای انقلاب، نگاهی به این مستند میاندازد.
«محفلی که تیرباران شد» نسخهی کوتاهشدهی ويديوئیست که از يک محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی در زندان اوين در سال ۱۳۶۰به دست آمده است. اين ويديو بخش اصلی از جريان محاکمهی هفت نفر از ۹ عضو شورای منتخب جامعهی بهائيان ايران، معروف به محفل روحانی ملی بهائيان، در سال ۱۳۶۰ است.
شبکه فارسی بیبیسی در حاشیهی پخش مستند "عدالت انقلابی"، مجموعهای از مقالهها و بخشهای استفاده نشده از مصاحبههای مربوط به فیلم را در صفحات آنلاین خود منتشر کرده است. سایت آسو نظر به ارتباط این مطالب با فیلمهای منتشر شده در این سایت، آنها را بازنشر میکند.
ویدیوی حاضر از یک محاکمه در دادگاه انقلاب اسلامی در زندان اوین در سال ۱۳۶۰به دست آمده است. این ویدیو بخش اصلی از جریان محاکمهی هفت نفر از ۹ عضو شورای منتخب جامعهی بهائیان ایران، معروف به محفل روحانی ملی بهائیان، در سال ۱۳۶۰ است.
این مطالعه با بررسی سخنرانیها و نوشتههای آیت الله خمینی از دههی 1940 به بعد نشان دهد جنبش اسلامگرایی ایران که با انقلاب اسلامی به اوج رسید، در درجهی اول خود را به عنوان جنبشی علیه بهائیان به مثابهی دیگریِ درونی ایران تعریف کرد. دراین گفتمان، بهائی معادل بود با هر چیزی که اسلامی و ایرانی نبود.
بهائیان با انقلاب مشروطه رابطهای پیچیده داشتهاند. گاهی از آن حمایت می کردند و گاهی از سیاست دوری میگزیدند. به رغم تأثیرپذیری قابل توجه انقلاب از تعالیم بهائی، حقوق و آزادیهای اعطا شده در مشروطه شامل حال بهائیان نشد و غالب مورّخین و نویسندگان این تأثیر را دست کم انگاشتند.
در تاریخ معاصر ایران، عوامل گوناگونی به تمایزِ ایرانی از غیر ایرانی یا بیگانگان انجامیده است. از میان این عوامل می توان به مهاجرت، جنگ، نظام قضایی و تجارت اشاره کرد. در ادوارِ مختلف تاریخی، انگیزههای متفاوت سیاسی، اقتصادی و حقوقی، حسّ یگانگیِ اخلاقی و تعلق به وطن مشترک را تضعیف کرده است.