تاریخ انتشار: 
1397/08/10

زنان کارگردان عرب، دشواری‌ زن بودن را ثبت می‌کنند

فرناز سیفی

British Council Film

اکتبر هرسال، شهر واشنگتن دی‌سی، میزبان جشنوارهی فیلمی با عنوان «شب‌های عرب» است. فیلم‌های کوتاه و بلند، داستانی و مستند، از کشورهای مختلف عرب در ۲ هفته نمایش داده می‌شود و گاه کارگردان‌های بعضی از فیلم‌ها برای جلسه‌ی پرسش و پاسخ با شرکت‌کنندگان در برنامه حضور پیدا می‌کنند.

این جشنواره‌ی فیلم، فرصت کم‌نظیری است تا فیلم‌های خوبی از جهان عرب را دید که وارد جریان اصلی و سینماهای زنجیره‌ای بزرگ و «نتفلیکس» و «آمازون» نمی‌شوند و کمتر فرصتی پیش می‌آید تا با این فیلم‌سازان مستقل آشنا شد. فیلم‌‌هایی که اغلب سوژه‌های اجتماعی و فرهنگی دارند و نبض جامعه، هنر، کمبودها و تبعیض‌ها و روزمره‌ی کشورهای عربی را ثبت می‌کنند.

در جشنواره‌ی امسال، یکشنبه(۲۸ اکتبر) در برنامه‌ای با عنوان «اصوات» مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه به کارگردانی زنان و درباره‌ی زنان از جهان عرب اکران شد. فیلم‌هایی که از پیچیدگی‌ها و زندگی دوگانه‌ی زنان عرب تا تبعیض‌ها و نگرانی‌های آن‌ها را به تصویر کشیدند. در این یادداشت بعضی از فیلم‌های کوتاه تأثیرگذار این برنامه را معرفی کردم. 

 

دست‌هایی که تو را بیشتر به ورطه‌ی خشونت هل می‌دهند

زنی برقع‌پوش در اتاقی کم‌نور نشسته، رو به دو پلیس فنلاندی (یکی مرد و دیگری زن) با اشک و ناله التماس می‌کند که او را راهنمایی کنند. شوهر، او را لت‌وپار می‌کند و زندگی‌اش را سیاه کرده است. او دیگر امنیت جانی برای خود و پسر نوجوانش متصور نیست.

زن، زبان فنلاندی بلد نیست. به عربی حرف می‌زند. پلیس‌ها یک مترجم زبان عربی آوردند تا بفهمند زن چه می‌گوید: مترجمی که خود زن است و عرب. مترجمی که تمام حرف‌های زن و از آن مهم‌تر، حرف‌های همدلانه‌ی پلیس‌ها را به عمد ناقص ترجمه می‌کند و از خودش چیزهای دیگری اضافه می‌کند.

زن مترجم، به جای این‌که به زن برقع‌پوش و مستأصل بگوید که پلیس دارد او را راهنمایی می‌کند که به کدام خانه‌ی امن برود و چطور پرونده‌ی او را به‌عنوان «خشونت همسر» دقیق بررسی خواهد کرد، می‌گوید که پلیس می‌گوید به خانه‌ات برگرد، با امام مسجدی که می‌روید حرف بزن و دست به دعای بیشتر بردار تا شوهرت دیگر خشونت نکند!

زن خشونت‌دیده، از کوره در می‌رود. پلیس حیران نمی‌فهمد که چرا زن از کوره در رفته و داد و بیداد می‌کند. پلیس‌ها هم از کوره در می‌روند و سر او فریاد می‌زنند که چرا جواب راهنمایی و حمایت آن‌ها را این‌جور می‌دهد؟

این پی‌رنگ اصلی فیلم کوتاه و دردناک «Listen» است. فیلم کوتاهی به کارگردانی رونگانو نیونی و حامی رمضان که در ۱۳ دقیقه، تصویر نفس‌گیری از تا خرخره گرفتار شدن در خشونت را نشان می‌دهد. تصویر عیانی که گاه حتی وقتی بالاخره اندک جسارت خود را هم جمع می‌کنی تا خود را از این ورطه‌ی خشونت نجات دهی، آدم‌های دیگر که گاه اتفاقاً با تو هم‌جنس‌اند یا هم‌مذهب یا از عزیزان نزدیک، تو را با قدرت دوباره به ورطه‌ی خشونت هل می‌دهند. نمودی از وضعیت پیچیده‌ی مهاجری که زبان و زیروبم کشور تازه را بلد نیست و انگار از هر طرف که می‌رود، تنها وحشتش افزوده می‌شود.

زینب راحل، بازیگر نقش زن برقع‌پوش و خشونت‌دیده‌ی فیلم، نقش خود را به مهارت بازی کرده است. آن هم در شرایطی که در هیچ یک از صحنه‌های فیلم چهره‌ی او دیده نمی‌شود و امکان استفاده از حرکات صورت و چشم را ندارد.

 

 europeanfilmawards.eu


یک شب «عادی» زن جوانی از تبار فلسطین

سلام، زن جوانی است که راننده‌ی سرویس هم‌سفری «لیفت» در بروکلین نیویورک است. شلوار و بلوز آستین‌بلند جین بر تن دارد و روسری‌ که به سبک رایج زنان عرب بر سر کرده و یک تار مویش هم معلوم نیست. سلام، در سوریه متولد و در برانکس نیویورک بزرگ شده است. خانواده‌اش از فلسطین است و مثل هر خانواده‌ی فلسطینی دیگر هزار پاره است: عده‌ای در همین برانکس نیویورک زندگی می‌کنند، عده‌ای در سوریه، بعضی‌ها در فلسطین و … .

یک شب که سلام تازه سوار بر ماشین خود به دل خیابان‌های بروکلین می‌زند تا مسافر سوار کند، برادرش با او تماس می‌گیرد و خبر را بر سر او آوار می‌کند: در سوریه بمب‌گذاری تازه‌ای شد. حال پدر و مادرشان خوب است، اما موسی، همسر سلام که پرستار است و در سوریه به سر می‌برد، مجروح شده و در بیمارستان بستری است.

همان وقت مسافر تازه‌ای سوار ماشین سلام می‌شود. زنی جوان و سفید پوست که معلوم نیست چرا مضطرب است. زنی که کلیشه‌ها درباره‌ی «زن مسلمان و محجبه» در پس کله‌اش رژه می‌رود و از دهان او بیرون می‌آید.

کلر فولر، کارگردان جوان اهل ولز که فیلم کوتاه «سلام» را ساخته است، در فیلم خود پیچیدگی‌های این هم‌سفری ناگهان دو زن را در چند لایه به تصویر کشیده است. به‌ویژه شخصیت‌پردازی او از سلام، چندبعدی و تحسین‌برانگیز است. در ۱۳ دقیقه بیننده با وجوه مختلفی از شخصیت و هویت سلام درگیر می‌شود: زن جوانی که کار می‌کند و مستقل است، عمه و خواهر مهربان و خوبی است، به درد و نگرانی دیگران اهمیت می‌دهد و همیشه آماده‌ی کمک کردن است، همسری دلتنگ و عاشق است و زنی که به‌رغم رنج که همیشه هم‌نشین زندگی او بوده است، به هیچ‌وجه در نقش قربانی فرو نرفته است. زنی است مستقل، جسور و صبور که می‌کوشد فرمان این زندگی همیشه پر از رنج را در دست داشته باشد. زنی که شب‌های «عادی» زیادی از عمر او در خبرهای تلخ و دلهره پیچیده است.

 

همسایه‌ی آپارتمان واحد بغلی

سارا، زن جوان انگلیسی است که به تازگی به‌عنوان معلم هنر در مدرسه‌ای در دوبی کار پیدا کرده و به امارات متحده‌ی عربی مهاجرت کرده است. زنی که سخت غمگین است و تنها. تقریباً چیزی نمی‌خورد، تنها زمانی که به جز کار از خانه بیرون می‌زند، وقتی است که کفش‌های ورزشی را به پا می‌کند و می‌رود در اطراف مجتمع آپارتمانی می‌دود.

صدای پیانو نواختن او به وقت اذان صبح، زن همسایه‌ی واحد بغلی را عصبانی می‌کند. زنی مسن و اهل امارات که یک کلمه انگلیسی بلد نیست. سارا هم کلمه‌ای عربی بلد نیست. زن درِ خانه‌ی سارا را می‌کوبد تا به او تذکر دهد که به وقت اذان و عبادت آن‌ها، دست از پیانو نواختن بردارد.

همسایه وقتی می‌بیند سارا نمی‌فهمد او چه می‌گوید، سراغ نوه‌ی کوچکش می‌رود، دست او را می‌گیرد و به آپارتمان سارا می‌آورد تا نوه‌اش، که مادری انگلیسی دارد، به سارا توضیح دهد که مادربزرگ چه می‌گوید و به چی اعتراض دارد.

زن همسایه وقتی تنهایی سارا را می‌بیند، با محبت رایج خاورمیانه‌ای که گاه طعنه به دخالت هم می‌زند اول هزار سؤال می‌پرسد: از شوهر و بچه بگیر تا چرا آن‌قدر لاغری و جان نداری. از فردا هر روز با یک قابلمه غذای چرب و مفصل درِ خانه‌ی سارا می‌رود و سارا هربار بهانه‌ای پیدا می‌کند تا عذر زن را بخواهد و قابلمه‌ی غذا را دست‌نخورده تحویل دربان مجتمع مسکونی دهد.

نایله الخاجه، که اولین زن کارگردان و تهیه‌کننده در امارات متحده عربی است، در فیلم کوتاه «همسایه» مهربانی و هم‌دلی میان زنانی را به تصویر کشیده که در ظاهر هیچ ارتباطی به هم ندارند. حتی زبان یکدیگر را بلد نیستند تا باهم مکالمه‌ای داشته باشند. رشته‌های پنهانی که انگار گاه زنان را به‌رغم پیشینه و فرهنگ و عادات و زبان و ملیت کاملاً متفاوت از هم، به درک و مهربانی مشترک می‌رساند.

 

 Femmes de Tunisie


فرار برای تحقق تنها رؤیا

سارا، دختر جوان تونسی زندگی دوگانه‌ای دارد. روزها در کارگاه خیاطی کار می‌کند، مادرش برای او نامزدی پیدا کرده و با سماجت در کار آماده کردن سوروسات ازدواج اوست. پدر سارا از دنیا رفته و تنها برادرش که دوست و حامی اوست، دیگر طاقت‌ تحمل مادر سلطه‌گر و پرتوقع را نداشت، از خانه بیرون رفت و خانه‌ی مجزایی گرفت و احوالی هم از مادر نمی‌گیرد.

سارا اما هر شب از پنجره‌ی اتاق خوابش با مهارت بیرون می‌زند، پایین می‌رود، برادرش در ماشین منتظر اوست. تا ساختمان ویرانه‌ای در محله‌ای خطرناک در شهر می‌رانند، اسم رمز را به زبان می‌آورند و داخل دالان‌های تاریک و بعد سالن بزرگ می‌شوند: یک سالن بوکس مخفی.

هر طرف سالن، مردان عربده‌کشی در حال تشویق یکی از بوکسورها در وسط رینگ بوکس. بیننده ناگهان می‌فهمد آن کبودی‌های صورت و پارگی لب سارا که هر روز صبح می‌خواهد به ضرب و زور لوازم آرایش مخفی‌اش کند، به‌ دلیل کتک خوردن از نامزد نیست.

سارا شب‌ها بوکسور است، مخفیانه با برادرش به این سالن بوکس زیرزمینی می‌آید تا روی رینگ بوکس مسابقه دهد. بوکس، رؤیای ممنوعه‌ی اوست. تنها کاری که با عشق دنبالش است، و رینگ بوکس، میدانی است که می‌تواند تمام خشم و نفرتش را از مادر سلطه‌گر، ازدواج اجباری که در انتظار اوست، جامعه‌ی مردسالار و بسته‌ی تونس، شغلی که دوستش ندارد و همکاران فضول و وراج و … خالی کند.

سارا می‌خواهد از واقعیت روزهای زندگی‌اش فرار کند. می‌خواهد همه‌ی زندگی‌اش دنبال کردن بوکس و این «واقعیت مخفی شبانه» باشد. اسم او در رینگ بوکس «Black Mamba»است (مامبا نوعی مار سمی خطرناک است.) برادرش، مربی اوست و نگران هرلحظه از کنار رینگ به او یادآوری می‌کند که مراقب باشد مشت‌ها زیاد حواله‌ی صورتش نشود. مگر تا کی می‌توان کبودی و پارگی و زخم صورت را به ضرب و زور لوازم آرایش پنهان کرد و به مادر دروغ گفت؟

فیلم کوتاه «Black Mamba» به کارگردانی امل گولاتی، زن کارگردان جوان تونسی، می‌تواند داستان تقلا و حسرت و رنج همه‌ی دختران و زنان خاورمیانه‌ و شمال آفریقا باشد که با هزار محدودیت ورزشی مواجه‌اند. هزار مانع و محدودیت قانونی و عرفی و مذهبی و اجتماعی بر سر راه خواسته‌ی ساده‌ی ورزش کردن آن‌هاست، هزار خشم و حسرت تلنبار شده و زندگی‌های دوگانه‌ای که جان به لب‌ات می‌کند.

سارا در روز عروسی‌اش آن «خبر خوش» را می‌شنود، می‌زند زیر همه‌چیز و از این «واقعیت تحمیلی» فرار می‌کند. یکی از آن معدود زنان خوش‌شانسی می‌شود که می‌توانند از چنبره‌ی «واقعیت‌های تلخ زن بودن» در کشورهای مذهبی و سنتی، خلاص شوند و بیرون زنند.

***

در حالی که در هالیوود به عنوان قطب فیلم‌‌سازی مهم جهان، هنوز نابرابری میان شمار زنان و مردان کارگردان سر به فلک می‌زند و تنها ۳ درصد از مجموع کارگردانان هالیوود را زنان تشکیل دادند، در جهان عرب وضعیت بهتر است. بنا به تحقیق «موسسه‌ی فیلم دوحه» ۲۶ درصد مجموع کارگردانان مستقل جهان عرب را زنان تشکیل دادند و صدای آن‌ها در صنعت فیلم‌سازی بیشتر شنیده می‌شود. همین تحقیق نشان داد که زنان کارگردان جهان عرب برخلاف همتایان مرد خود، اغلب در فیلم‌سازی جرئت و جسارت بیشتری دارند و سراغ موضوعاتی می‌روند که در جوامع آن‌ها «تابو» محسوب شده و بحث‌برانگیز است و در فیلم‌سازی، نگاه انتقادی بیشتری دارند. تماشای فیلم‌های کوتاه آن‌ها، جلوه‌ی دیگری از این نگاه انتقادی و تمرکز بر سوژه‌های بحث‌برانگیز بود.