تاریخ انتشار: 
1399/02/17

قدرت مسری ترس؛ چرا برخی معتقدند که وحشت‌زدگی یک ویروس است

رابرت پِکم

winnipegfreepress

شیوع جهانی کووید-۱۹ موجب احساس وحشت‌زدگی شده است. اما وحشت‌زدگی چیست؟ آیا مسری است، و اگر هست چگونه به ما سرایت می‌کند؟ آیا نقطهی عطفی وجود دارد؟ یعنی قبل از آن که وحشت‌زدگی به یکباره بروز کند، مجموعه‌ای از اتفاقات کوچک در کنار هم آستانه‌ای هراس‌انگیز به وجود می‌آورد؟

در قرن هفدهم وحشت‌زدگی به عنوان نوعی حالت رعب ناگهانی تعریف شد که مردم را به رفتارهای خردگریزانه وامی‌دارد. به دنبال طاعون بزرگ مارسی در سال ۱۷۲۰ که آخرین نمونه‌ی عمده از طاعون گاوی در اروپا بود، فرانسوا شیکوانوی پزشک این بحث را مطرح کرد که «ترس و وحشت‌زدگی» باعث این بیماری همه‌گیر می‌شود. او یک رابطه‌ی علّی را نشان داد که در آن ترس تعادل ذهنی را به هم می‌ریزد و این امر نیز متعاقباً سبب طاعون می‌شود.

هر چند نظرات شیکوانو درباره‌ی «بیماری‌زایی وحشت‌زدگی» در آن زمان توجه چندانی را به خود جلب نکرد اما در قرن نوزدهم این اندیشه بار دیگر رواج یافت که ترس می‌تواند تأثیرات جسمانی داشته باشد و وحشت‌زدگی نیز به همان میزان بیماری همه‌گیر می‌تواند سریع گسترش پیدا کند و خطرناک باشد.

شیوه‌های زندگی جدید توأم با فناوری در طول انقلاب صنعتی سبب‌ساز شکل‌های بدیعی از رفتارهای آسیمهسر و جنون‌آمیز شد. گوستاو لوبون، پزشک فرانسوی، در دهه‌ی ۱۸۹۰ متذکر شد، وقتی مردم گرد هم ازدحام می‌کنند، «هیجاناتشان بسیار مسری می‌شود و سریع انتقال می‌یابد که همین امر ناگهانی بودن وحشت‌زدگی را توضیح می‌دهد.»

لوبون با عنایت به پیشرفت‌های مهم در باکتری‌شناسی که بیماری‌های خاص را ناشی از میکروارگانیسم‌های خاص می‌دانست، نوشت: «قدرت نظرات، احساسات، هیجانات و اعتقادات در میان جمع‌ها همانند میکروب‌ها و به همان شدت مسری است.»

وحشت‌زدگی را اکنون امری همه‌گیر و مسری می‌دانند که می‌تواند به سرعت شیوع یابد و به همان شیوه‌ی بیماری به دیگران منتقل شود. چنین تصور می‌شود که فضاهای شهر مدرن چه برای میکروب‌های بیماری‌زا و چه برای خوف و وحشت مسری مثل اَبَردستگاه‌های انکوباتور می‌مانند.

سال ۱۸۸۹ که آنفلوانزای همه‌گیر از روسیه به اروپا گسترش یافت و ظرف چهار ماه همه‌ی جهان را فراگرفت، مشخص شد که وحشت‌زدگی از راه‌های نوینی می‌تواند آشوب ایجاد کند. روزنامه‌ها که شیوع این بیماری را از طریق تلگراف دنبال می‌کردند، داستان‌های نفس‌گیری منتشر کردند. نظام پستی تحت بررسی‌های ویژه قرار گرفت زیرا این ترس وجود داشت که نامه‌ها آلوده به آنفلوانزا باشند و این امر هم گیرندگان نامه را به خطر می‌انداخت و هم کارکنان اداره‌ی پست را.

وقوع همزمان وحشت‌زدگی در نقاط مختلف جهان به این پرسش‌ دامن زد که آیا وحشت‌زدگی امری جهان‌شمول است و چرا برخی رخدادها موجب وحشت‌زدگی می‌شود و برخی دیگر نه. برای مثال، برخلاف بیماری جهان‌گیر طاعون گاوی در اواخر نوزدهم که به هراس گسترده‌ای در شبه‌قارهی هند دامن زد، بیماری جهان‌گیر آنفلوانزا در سال‌های ۱۹۱۹-۱۹۱۸ وحشت‌زدگی اندکی در هند ایجاد کرد، حال آنکه برآورد می‌شود بیش از ۱۲ میلیون نفر بر اثر آنفلوانزا در آنجا جان باختند. چنان‌که دیوید آرنولد، تاریخ‌نگار، گفته است دولت استعمارگر بریتانیا در مواجهه با این رخداد واکنش اضافی و احساسی نشان نداد اما برعکس، بحران طاعون سوم، سیاست مداخله‌ی شدید در سلامت به وحشت‌زدگی مردم انجامید.

بیماری‌های همه‌گیر قرن بیست و یکم نشان داده که وحشت‌زدگی می‌تواند ملهم از تاریخ هر منطقه و سنت‌های آن باشد. در سال ۲۰۰۳ که بیماری سارس در هنگ کنگ شیوع یافت، مکان ساختمان‌هایی که قربانیان سارس در آن زندگی می‌کردند به صورت آنلاین اعلام شد، و این امر به نگرانی‌ها درباره‌ی حوزه‌ی شخصی آدم‌ها و انگ زدن به آن‌ها دامن زد. این فهرست‌های مربوط به سارس یادآور فهرست‌های «خانه‌های ارواح» بود که در وبسایت‌های خرید و فروش ملک منتشر می‌شد و به خریداران درباره‌ی خانه‌ها و آپارتمان‌های بدشگونی هشدار ‌می‌داد که ساکنانشان بر اثر تصادف مرده بودند یا خودکشی کرده یا به قتل رسیده بودند. مسائل اقتصادی، اعتقادات و ترس از ابتلا می‌تواند با یکدیگر هم‌پوشانی داشته باشد و شکل خاصی از وحشت‌زدگی از شر را در هر منطقه به نمایش بگذارد.

وحشت‌زدگی ناشی از شیوع ابولا طی سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ در آفریقای غربی جنبه‌هایی فرهنگی داشت که مورد توجه قرار گرفت. در حالی که سازمان‌های بین‌المللی برای مهار این بیماری همه‌گیر تلاش می‌کردند، ترس و بی‌اعتمادی به شایعاتی در منطقه دامن می‌زد از جمله این که مأموران بهداشت عامل شیوع این بیماری هستند یا ابولا بر اثر سحر و جادو پدید آمده است. از سویی در همان زمان وحشت‌زدگی ناشی از ابولا در ایالات متحده پیش‌داوری‌های نژادی و فرهنگی موروثی را تقویت کرد؛ نسبت دادن بیماری به دیگری که یادآور پیش‌داوری‌های نژادی در زمان شیوع ویروس اچ‌آی‌وی در دهه‌ی ۱۹۸۰ و وحشت‌زدگی ناشی از آن بود.

وحشت‌زدگی، گذشته را زنده می‌کند و از آینده تصویری کابوس‌وار می‌سازد. در سال ۱۹۷۶ که آنفلوانزای خوکی باعث وحشت‌زدگی در ایالات متحده شده بود، «مرکز کنترل و پیشگیری بیماری» در بیان بدترین سناریوی ممکن از آنفلوانزای عالم‌گیر سال ۱۹۱۸ نام برد که همین امر باعث شتاب و عجله‌ای برای تولید واکسنی شد که زیان ناشی از عوارض جانبی آن بیشتر از خود ویروس بود؛ گفته می‌شود صدها نفر از کسانی که این واکسن را دریافت کردند دچار اختلال عصبی «گیلن‌باره» شدند.

در عین حال وحشت‌زدگی می‌تواند حاصل چشم‌انداز مصیبتی قریب‌الوقوع نیز باشد، نظیر اتفاقی که در سال ۲۰۰۵ رخ داد؛ آن زمان به نظر می‌رسید که جهان در آستانه‌ی بیماری عالم‌‌گیر آنفلوانزای مرغی قرار دارد اما این امر هرگز رخ نداد.

وحشت‌زدگی، تاریخی دور و دراز و ارتباطی نزدیک با بیماری‌های همه‌گیر دارد. تشخیص ویژگی‌های مشترک و متمایز وحشت‌زدگی در زمان‌های گذشته در هنگامی که مردم سراسر جهان شروع به انبار کردن غذا می‌کنند و از اماکن عمومی ناپدید می‌شوند، می‌تواند گام اول خوبی باشد تا درباره‌ی ماهیت سرایت‌پذیری ترس، نیروهای حاصل از آن و اشکال چندگانه‌ی انتقال آن در جهان، به‌طور منظم‌تری فکر کنیم.

 

برگردان: سپیده جدیری


رابرت پکم استاد علوم انسانی پزشکی در دانشگاه هنگ کنگ و نویسندهی کتاب «بیماری‌های همه‌گیر در آسیای مدرن» (انتشارات دانشگاه کیمبریج) است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی او با عنوان اصلی زیر است:

Robert Peckham, ‘The contagious power of fear: why some believe that panic is a virus’, New Statesman, 11 March 2020.