تاریخ انتشار: 
1399/07/28

فلسفه می‌داند که زاییدن و آفریدن چگونه دستاوردی است

فیونا وولارد

everydayhealth

تیک، یک ایمیل وارد صندوق پستی‌ام شد. به اطلاع کادر آموزشی دانشکده می‌رسانیم که دکتر بیگ‌ماسلز تمام مسیر دو ماراتن را پیموده است. مدت زمان دویدن این مسیر و اینکه او چند ماه برای این کار تمرین کرده است، همه‌ی این‌ها گفته می‌شود: همه باید این موفقیت چشمگیر را به او تبریک بگوییم. لحظه‌ای بعد، ایمیل دیگری، فقط برای من، می‌رسد. این ایمیل از همکار مورد علاقه‌ی من است که همیشه آماده است که معیارهای دوگانه‌ی جنسیتی را دست بیندازد و مسخره کند. او ایمیلی را که دوست داشت به کل کادر آموزشی دانشکده فرستاده شود توصیف می‌کند، ایمیلی که همه را تشویق کند تا به او (her) به خاطر نخستین زایمان قهرمانانه‌اش تبریک بگویند، زایمانی که با آمار و ارقام بسیار مهمی کامل می‌شود از جمله روش بدون درد (بدون دارو)، طول مدت هر مرحله از زایمان (مرحله‌ی دوم، یا مرحله‌ی زور زدن، تقریباً برابر با طول مدت دویدن دو ماراتن همکارش)، و وزن و دور سر کودک به دنیاآمده.

آدم‌ها در طول بارداری، تولد و روزهای اولیه‌ی مادر یا پدر شدن، کارهای حیرت‌انگیزی با بدن خود می‌کنند، که بی‌تردید مشابه با دستاوردهای هر دونده‌ی دو ماراتن است. وقتی باردار هستیم، بدن ما فردِ در حال رشد را، از مرحله‌ی اولیه‌ی میکروسکوپی جنینی تا جنینِ رشدکرده و کامل، محافظت و تغذیه می‌کند. ما مرزهای استقامت انسانی را با بیشترین انرژی مصرفی فراخ‌تر می‌کنیم، این همان کاری است که قهرمانان ورزشی می‌کنند. موقع زایمان، دهانه‌ی رحم تا 10 سانتیمتر باز می‌شود، حدوداً اندازه‌ی یک نان حلقه‌ای. در دوران شیردهی، شیری تولید می‌کنیم که درست مطابق با نیازهای کودک ماست، و میزان کالری آن بالاتر می‌رود وقتی رشد کودک با شیر خوردن مکرر در طول روز شتاب می‌گیرد و دقیقاً آن نوع مناسب آنتی‌بادی‌هایی را تولید می‌کند که لازم است تا در هنگام بیماریِ مادر یا نوزاد از او محافظت کند.

اما تلقی ما از بارداری، تولد و شیر دادن از پستان بسیار متفاوت با تلقی ما از موفقیت‌ها و دستاوردهای فیزیکی دیگری مثل دو ماراتن است. از بارداری، تولد و شیر دادن از پستان یا به شیوه‌ای نادرست تعریف و تمجید می‌کنیم ــ آن‌ها را ملاک و معیار مادری کردن تلقی می‌کنیم و این باعث شرمساری کسانی می‌شود که این انتظارات را برآورده نمی‌کنند ــ یا اینکه آن‌ها را نادیده می‌گیریم یا کم‌اهمیت می‌پنداریم، یعنی آن‌ها را صرفاً شانس یا امر تصادفیِ پیش‌پاافتاده‌ای در زیست‌شناسی در نظر می‌گیریم. اما این درست نیست: باید همان مُهر تأیید و تصدیقی را بر بارداری زد که بر کارهای برجسته‌ی مربوط به مهارت‌های جسمانی دیگر می‌زنیم.

بارداری، تولد و شیر دادن از پستان همه دارای چیزی مشترک‌اند: آن‌ها همگی چیزی‌اند که من به آن دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی (gendered embodied reproductive achievements) می‌گویم، یا به اختصار (GERAs). آن‌ها دستاورد هستند زیرا دستیابی به آن‌ها دشوار است. آن‌ها بدنی‌اند به این معنی که چیزی هستند که با بدن خود انجام می‌دهیم. آن‌ها تولیدمثلی هستند به این معنی که به مثابه‌ی جزئی از فرایند تولید و پرورش کودکان روی می‌دهند. و آن‌ها جنسیتی هستند. هر کسی که چنین می‌کند لزوماً زن نیست: مردان تراجنسیتی و هویت‌های جنسی غیرزن و غیرمرد هم باردار می‌شوند، نوزادی را به دنیا می‌آورند و شیر می‌دهند. با وجود این، این تصور که این‌ها کارهایی است که زنان انجام می‌دهند در چگونگی فهم این امور ــ یا در حقیقت چگونگیِ بدفهمیِ این امور ــ اهمیت اساسی دارد. این اعمال همچنین هسته‌ی اصلی فهم متداول ما از چیستی زن است و نیز اینکه زن باید چگونه باشد.

به سبب دشواری‌های عمیقاً جاافتاده در تفکر عامه درباره‌ی زنان و رابطه‌ی آن‌ها با بدن‌شان، درباره‌ی مادر بودن و درباره‌ی موفقیت، دشوار به نظر می‌رسد که به رویکردهای درستی در مورد دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی از جمله بارداری، زایش و شیر دادن از پستان برخورد کنیم. دو شیوه‌ی عمومی تفکر درباره‌ی دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی وجود دارد، که دو حد متضاد افراط و تفریط را نشان می‌دهد. هر یک از این رویکردها مشکلاتی را ایجاد می‌کند.

نخستین شیوه‌ اغراق در اهمیت برخی از این دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی ممتاز است. در اینجا مسئله‌ی ستایش و بت‌شدگی است. بر اساس این رویکرد، دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی خاصی از قبیل زایمان طبیعی (از واژن) و شیر دادن از پستان نشانه‌های مهم مادرِ شایسته بودن تلقی می‌شود، و مادر بودن جزء اساسیِ زن بودن. مادرهایی که همه‌ی این نشانه‌ها را در خود جمع می‌کنند اغلب به طرز مبالغه‌آمیزی تحسین می‌شوند. با این همه، معنای ضمنیِ این شیوه‌ی تفکر این است که زنانی که این نشانه‌ها را در خود جمع نمی‌کنند یا نمی‌توانند جمع کنند مادران شایسته و زنان خوبی نیستند. آن‌ها یا غیرطبیعی‌اند (اگر تصمیم بگیرند که چنین کارهایی را نکنند) یا ناسالم‌اند (اگر قادر بر چنین کارهایی نباشند): زنانی که بچه‌دار نشدن را برمی‌گزینند یا تصمیم می‌گیرند که به نوزاد خود شیر خشک بدهند غیرطبیعی، مادران بد و زنان بدعت‌گذار به شمار می‌روند؛ زنانی که نازا هستند یا قادر به شیر دادن به نوزاد خود نیستند مادران ناسالم و زنان ناقص محسوب می‌شوند. این امر همچنین دیگر دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی را نادیده می‌گیرد: اغراق در اهمیت دادن به زایمان طبیعی این امر را نادیده می‌گیرد که مراقبت از نوزاد تازه به دنیاآمده برای مادری که هنوز پس از یک عمل بزرگ جراحی شکم یعنی سزارین به وضع عادی برنگشته است نوعی دستاورد تولیدمثلی بدنی جنسیتی است.

اغراق در اهمیت دادن به زایمان طبیعی این امر را نادیده می‌گیرد که مراقبت از نوزاد تازه به دنیاآمده برای مادری که هنوز پس از یک عمل بزرگ جراحی شکم یعنی سزارین به وضع عادی برنگشته است نوعی دستاورد تولیدمثلی بدنی جنسیتی است.

شیوه‌ی دوم تفکر درباره‌ی دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی این است که تا حد ممکن به آنها فکر نکنیم. این مسئله مربوط به دیده‌نشدن است. خیلی از افراد صرفاً در مورد این کارهای بزرگ ناآگاه‌اند و علاقه‌ای به آن‌ها ندارند، و آن‌ها را به حوزه‌ی «امور مربوط به مادر و کودک» تنزل می‌دهند. اگر هم در مورد آن فکر بکنند، برای این است که زنان را از نخوت و خودبینی برحذر دارند: دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتیِ آن‌ها چیزی نیست که به آن ببالند و احساس غرور کنند؛ «شما کاره‌ای نبوده‌اید. این فقط بدن شما بوده است. شما صرفاً خوش‌شانس بودید.» نتیجه این است که افراد باردار، افرادی که بچه می‌زایند و شیر می‌دهند از بدن‌هایشان جدا می‌شوند و به آن‌ها گفته می‌شود که درباره‌ی تجربه‌های مهم و برجسته‌ی این‌چنینی خود سخنی نگویند و احساس رضایت و غروری در مورد آن‌ها نداشته باشند.

از آنجا که این دو حد افراط و تفریط به عنوان تنها گزینه‌های موجود ارائه می‌شوند اوضاع از این هم بدتر می‌شود. رد یکی پذیرش دیگری تلقی می‌شود. کسی که مخالفِ به چشم نیامدنِ این کارهاست اغلب به نظر می‌آید که ستایش کردن را تأیید می‌کند: اگر به بارداری خود، به تولد نوزادتان یا شیر دادن به او از پستان فخر و مباهات کنید چنین تصور می‌شود که کسانی را که چنین نمی‌کنند شرمسار و سرافکنده می‌کنید. چنین می‌پندارند که اگر کسی مخالف ستایش کردن باشد باعث به چشم نیامدنِ تجربه‌های زنان می‌شود.

چرا چنین فرض می‌شود که باید میان ستایش کردن و به چشم نیامدن دست به انتخاب بزنیم؟ چند خطای اصلی و اساسی در تفکر عامه وجود دارد.

نخستین خطا ذات‌گرایی است: یک پایه‌ی آن این فرض است که همه‌ی مادران و همه‌ی زنان مثل هم‌اند و باید اهداف یکسانی داشته باشند. تو گویی که تأیید و پذیرش چیزی به عنوان دستاورد یک زن به معنای آن است که هر زنی که همان کار را انجام نداده است چیزی کم دارد. اما جنبه‌ی دیگر آن است که اهداف و معیارهایی که در مورد زنان به کار می‌رود اهداف و معیارهای تولیدمثلی هستند: زنان به واسطه‌ی قابلیت‌های تولیدمثلی خود ارزیابی می‌شوند. لازم است به یاد بیاوریم که شیوه‌های بسیاری برای مادری خوب بودن وجود دارد ــ و هر چند مادری خوب بودن بسیار عالی است اما زن‌ها چیزی بیشتر از مادرِ صرف هستند. چه بسا برخی از زن‌ها نخواهند مادر باشند و بیشتر مادرها چه بسا چیزهای دیگری در زندگی داشته باشند که به آن‌ها اهمیت دهند.

این امر پیوند نزدیکی با خطای دوم دارد: خطا در توصیف. اغلب چنین فرض می‌شود که اگر دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی پیروزی‌هایی هستند که باید تحسین شوند، پس باید به این سبب باشد که آن‌ها زنان را به مادرانی بهتر بدل می‌کنند. اما هر چند این‌ها پیروزی‌های تولیدمثلی هستند ــ یعنی جزئی از فرایند بچه‌دار شدن و پرورش کودک است ــ به عنوان دستاورد چیزی درین‌باره نمی‌گویند که شما تا چه حد مادر خوب و شایسته‌ای هستید. می‌توان دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی را به عنوان پیروزی‌های جسمانی تحسین کرد بی‌آنکه آن‌ها را نشانه‌هایی تلقی کرد دال بر اینکه چقدر فرزند خود را دوست دارید. این نکته برای بعضی از دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی کمی پیچیده است، مثلاً برای شیر دادن از پستان، که در عین حال رابطه‌ی محبت‌آمیز میان مادر و کودک است و از حیث تندرستی و بهداشتی امتیازات و منافعی برای کودک دارد. تحسین و تمجید ما از شیر دادن به کودک از پستان دستاوردی است که با این درک و فهم بیان می‌شود که شیر دادن از پستان اغلب از آن پیوندهای دو طرفه‌ی مهرآمیزی است که در عین حال سودمند است. اما همچنان می‌توان شیر دادن از پستان را به مثابه‌ی دستاوردی جسمانی تأیید و تصدیق کرد ــ و این کار را در عین تأیید و تصدیق این امر انجام داد که پیوندهای دو طرفه‌ی مهرآمیزِ سودمند دیگری هم با فرزندان خود می‌توان داشت ــ که از جمله‌ی آن‌ها شیر دادن از شیشه با محبت و تفاهم و حساسیت متقابل است.

از سوی دیگر، هنگامی که مردم می‌گویند «تو نبودی. فقط بدن تو بود»، عاملیتی را که برای دستاوردهای بدنی لازم است نادیده می‌گیرند. بارداری و زایمان نیازمند تحمل و استقامت جسمانی و نیرو و قوای ذهنی است. شیر دادن از پستان مهارتی است که باید آموخت. ما باید بتوانیم در مورد آن‌چه بدن‌مان انجام می‌دهد احساس غرور و افتخار کنیم، مخصوصاً به این علت که این‌ها کارهایی هستند که ما می‌کنیم.

سپس مسئله‌ی شانس و اقبال است. همه‌ی موفقیت‌ها متکی به نوعی شانس و اقبال است. قهرمانانِ ورزشکار را کار سخت و استعداد طبیعی، و نیز بختی بلند باید. دشوار می‌توان به موفقیت‌های خود مباهات کرد در حالی که خوب می‌دانیم خوش‌شانس بوده‌ایم، و همه به یک اندازه خوش‌شانس نیستند. ما به سویه‌های گوناگون کشیده می‌شویم: به سوی تکبر و خودپسندی (هنگامی که نقش شانس و اقبال را فراموش می‌کنیم) یا به سوی زدودن عاملیت خودمان (هنگامی که فقط به شرایط و سوابق خوش‌شانسی خود توجه می‌کنیم). لازم است که این دو تصور را متوازن کنیم: من توانستم کار حیرت‌انگیزی انجام دهم و خوش‌شانس بودم که توانستم آن را انجام دهم. به دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی، مثل دستاوردهای دیگر، از جمله بارداری، زایش و شیر دادن از پستان می‌توان مباهات کرد و در عین حال نقش شانس را نیز در نظر داشت.

بنابراین، دستاوردهای تولیدمثلی بدنی جنسیتی از جمله بارداری، زایش و شیر دادن از پستان را باید قدری مشابه دو ماراتن به حساب آورد. هر کسی نمی‌خواهد یک دو ماراتن را به سرانجام برساند، و هر زنی هم نمی‌خواهد باردار شود، کودکی را به شیوه‌ی معینی به دنیا آورد، یا از پستان شیر دهد. و کسانی که دو ماراتن انجام می‌دهند آدم‌های بهتری نیستند، درست همان‌طور که زنانی که باردارند، یا بچه به دنیا می‌آورند یا از پستان خود به بچه شیر می‌دهند آدم‌های بهتر یا مادران بهتری نیستند: آن‌ها صرفاً با بدن خود کاری شگفت‌انگیز را به انجام می‌رسانند، و شایان ستایش و گونه‌ای قدردانی‌اند.

 

برگردان: افسانه دادگر


فیونا وولارد استاد فلسفه در دانشگاه ساوت‌همپتون در بریتانیاست. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Fiona Woolard, ‘Philosophy can explain what kind of achievement it is to give birth’, Aeon, 18 August 2020.