آفرینندگان جهان اسلام
انتشارات وانورلد (ONEWORLD)، نشر مستقلی که توسط یک زوج ایرانی-بریتانیایی در لندن اداره میشود، در سالهای اخیر به نامی پرآوازه در بازار نشر تبدیل شده و بسیاری از کتابهایش به موفقیتهای درخشانی دست یافتهاند که از آن جمله میتوان به دریافت جایزهی بوکر به صورت پیاپی در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ اشاره کرد. نوین دوستدار و ژولیت میبی در نیمهی دههی ۸۰ میلادی وانورلد را با این نیت راهاندازی کردند که بتواند موضوعات مهم اجتماعی را در قالب کتابهایی غیرتخصصی به زبان ساده و روشن برای مخاطب عام ارائه دهد، در این میان موضوعات مرتبط به ادیان، معنویت و گفتگوی بین مذهبها برای آنها از اهمیت خاصی برخوردار بوده و به خصوص برای شناساندن و ارائهی اطلاعات دقیق و معتبر در زمینهی اسلام و خاورمیانه تلاش کردهاند. مجموعه کتابهای «آفرینندگان جهان اسلام» (Makers of the Muslim World) که حال پانزدهمین سال انتشارش را پشت سر میگذارد یکی از نتایج این تلاشها است. این مجموعه که تا کنون ۳۸ جلد از آن منتشر شده در قالب کتابهایی کوتاه به معرفی چهرههای تأثیرگذار دنیای اسلام میپردازد. با نوین دوستدار دربارهی این پروژه و کتابهایش گفتگویی داشتیم که میخوانید.
آیدا حقطلب: برای افرادی که با کتابهای «آفرینندگان جهان اسلام» آشنا نیستند این مجموعه را چگونه معرفی میکنید؟
نوین دوستدار: هدف این مجموعه معرفی شخصیتهایی است که به شکلهای مختلف و در زمینههای متفاوت بر جهان اسلام تأثیرگذار بودهاند و مخاطبش خوانندهی غیرمتخصص اما علاقهمند است. پروفسور پاتریشیا کرون (Patricia Crone) از مؤسسهی مطالعات عالی پرینستون که اولین سردبیر این مجموعه بود وقتی به نویسندگانی که قرار بود در این پروژه همکاری کنند برای معرفی طرح نامه مینوشت، میگفت: «فکر کنید سوار قطار هستید و کسی که هیچ زمینه و سابقهای در مطالعات خاورمیانه ندارد یا با زبانهای این منطقه آشنا نیست روبهروی شما نشسته و از شما دربارهی غزالی پرسش میکند. چهطور بدون اینکه از اصطلاحات و عبارتهای تخصصی استفاده کنید یا به حاشیه بروید غزالی را معرفی میکنید و در مورد آثار و دستاوردهایش توضیح میدهید، به نحوی که فرد مقابل در انتهای گفتگو متوجه شده باشد که چرا غزالی چهرهی مطرحی است؟» این رویکرد ما به این مجموعه است و انتظاری که از نویسندگانش داریم. تمامی کتابهای این مجموعه کمتر از دویست صفحه هستند و بهندرت پانویس یا توضیحات اضافهای دارند. برای خواندن و دنبال کردن این کتابها هیچ نیازی به آشنایی قبلی با اسلام و تاریخ خاورمیانه نیست.
تا جایی که از اطلاعات وبسایت شما متوجه شدم نخستین کتاب این مجموعه سال ۲۰۰۵ منتشر شده است. ایدهی انتشار این مجموعه چگونه شکل گرفت و چه چیز باعث شد که انتشارات «وانورلد» آن زمان به سراغ انتشار این کتابها برود؟
به عنوان یک زوج بهائی، یکی از دلایل علاقهمندی من و همسرم به انتشار کتاب در حوزهی اسلام به خاطر تأکیدی است که دیانت بهائی بر لزوم تلاش برای رفع سوءبرداشتها نسبت به اسلام میکند. این موضوعی است که شوقی افندی به طور واضح بهائیان غرب را به آن دعوت کرده و همین طور کاری است که عبدالبهاء فعالانه در سفرهایش به اروپا و آمریکا انجام داد. این موارد مسلماً الهامبخش ما بوده است. قبل از انتشار این سری کتابها، ما مجموعهی دیگری با نام «متفکرین بزرگ اسلام» (Great Muslim Thinkers) را شروع کرده بودیم و چند جلدی از آن هم منتشر شده بود. در آن مقطع، به دنبال کسی بودیم که بتواند دربارهی تاریخ بدعت در اسلام برایمان کتابی بنویسد، یعنی در مورد کسانی که دنبال نوآوری بودند و عقایدی متفاوت از جریان اصلی داشتند. البته هر دین و فرقهای احتمالاً زمانی بدعت محسوب میشده است. نکتهی جالب این موضوع برای من همین بود، این که تمامی جنبشهای دینی زمانی بدعت محسوب میشوند و وقتی که به قدرت میرسند تبدیل به جریان اصلی میشوند و بعد موارد دیگری به اسم بدعت شناخته میشود. تمام ابهت این مفهوم برای من این بود که ما مرزی بین اصول مذهبی میگذاریم و دیواری میکشیم بین خودمان و آدمهای دیگر که آنها را بدعتگزار و مرتد میدانیم و خودمان را جریان اصلی. همان طور که گفتم دنبال کسی بودیم که در این مورد بنویسد. پاتریشیا کرون از دانشگاهیان برجسته و بسیار سرشناس در این حیطه بود. با او تماس گرفتم تا ببینم مسئولیت نوشتن این کتاب را قبول میکند یا نه. در جواب برایم نوشت که موضوع برایش جالب است اما با پروژههای دیگری مشغول است و برای این کتاب وقت ندارد. چندین ایمیل رد و بدل کردیم. در یکی از ایمیلهایش نوشته بود که خیلی مفید خواهد بود اگر مجموعه کتابهایی دربارهی چهرههای اصلی جهان اسلام منتشر شود. در جواب برایش نوشتم که با کمال میل از انتشار چنین مجموعهای استقبال میکنیم و آیا قبول میکند که دبیر این سلسله کتابها باشد و این طور شد که او پذیرفت. در حقیقت فکر میکنم مجبور شد به ما جواب مثبت بدهد، چون پیشنهاد خودش بود. اما در هر صورت این قدر پیشنهاد جالبی بود که ما دیگر آن مجموعه کتابهای قبلی را کنار گذاشتیم و رفتیم دنبال این مجموعهی جدید. او با انرژی و شور و اشتیاق فراوان شروع کرد به انتخاب نویسندهها و سفارش کار. در انتخاب نویسندهها بسیار دقیق بود و وسواس به خرج میداد. مدت کوتاهی پس از شروع کار در آکسفورد با هم ملاقاتی داشتیم. شخصیتِ بسیار ملایم، آرام، و البته نافذی داشت اما جالب اینجا بود که هر زمان نویسندهها متنهایشان را برای بازبینی میفرستادند، بسیار صریح و بدون هر گونه دلرحمی روی متنها نظر میداد. اکثر این نویسندهها اساتید ردهبالای دانشگاه یا حتی از همکاران همردیف او بودند و حتی گاهی اوقات پیش میآمد که از نظرات انتقادی خانم کرون جا هم میخوردند. البته اکثراً این مرحله را رد میکردند و بر اساس نظرات او متون را ویرایش میکردند. به جرئت میتوانم بگویم که همهی نویسندهها بدون استثناء قدردان زحمات ایشان بودند و معتقد بودند که به دلیل همین ریزبینیها نسخهی نهائیِ کارشان بسیار بهتر از متن اولیه در آمده است. پاتریشیا سال ۲۰۱۵ فوت کرد و دبیران فعلی این مجموعه پروفسور خالد الرویهب (Khaled El-Rouayheb) از دانشگاه هاروارد و زابینه اشمیتکه (Sabine Schmidtke) از دانشگاه پرینستون هستند.
این مجموعه چه بازخوردی در میان مخاطبین داشته است؟
خوشبختانه میتوانم بگویم این مجموعه در عمل علاقهمندان زیادی داشته و توانسته مخاطب خودش را پیدا کند. افرادی که در زمینهی تاریخ خاورمیانه و اسلامشناسی فعالیت میکنند همیشه این کتابها را تمجید کردهاند. در کنفرانسهای مرتبطی که خودم شرکت میکنم، مثلاً در کنفرانس آکادمیِ دین آمریکا (American Academy of Religion) یا انجمن مطالعات خاورمیانه (Middle East Studies Association) همیشه بازخوردهای بسیار مثبتی گرفتهام. در کل این کتابها به عنوان معرفیهای کوتاه و ساده اما موثق و معتبر معروف شدهاند و میدانم که در دروس دانشگاهی مختلفی هم تدریس میشوند. جالب اینجاست که بسیاری از این کتابها در ایران هم ترجمه و منتشر شدهاند البته بدون اینکه هیچ اجازهای از ما کسب شده باشد یا قراردادی با ما بسته باشند. چون همان طور که میدانید ایران قوانین جهانی کپیرایت را رعایت نمیکند.
فکر میکنید امروز خوانندگان غربی تا چه اندازه تفکر جهان اسلام را جدی میگیرند؟ آیا استقبال مخاطب از اندیشهی اسلامی صرفاً از روی کنجکاوی است یا اینکه اشتیاقی حقیقی برای یادگیری و کسب بصیرت از این اندیشهها وجود دارد؟
متأسفانه سهم عظیم فرهنگ اسلامی در تمدن جهان همچنان در اکثر حیطهها به درستی شناخته نشده است. شاید بتوانیم بگوییم این وضعیت نتیجهی ناآگاهی و تعصب تاریخی در غرب نسبت به جهان اسلام و مسلمانان است. ما هنوز هم شاهد اسلامهراسی هستیم. البته در دو دههی گذشته در فضای آکادمیک غرب، به مطالعات اسلامی و همچنین پژوهشهای مرتبط با جوامعی که اکثریت مسلمان دارند بسیار بیشتر از قبل توجه شده است.
یعنی به نظر شما امروز نگاه مخاطب غربی به جهان اسلام منصفانه است یا هنوز رویکردهای شرقشناسانه و نگاههای بالا به پایین به فرهنگ و اندیشهی اسلامی رواج دارد؟
فکر نمیکنم بشود به طور کلی در این مورد صحبت کرد. یادم هست که بعد از ۱۱ سپتامبر مرتب به دیدن کسانی میرفتم که در دپارتمانهای مطالعات دینی و الهیات در دانشگاههای مختلف تدریس میکردند، اکثراً اساتید و دانشمندان معروفی بودند که حوزهی تخصصشان الهیات مسیحی بود. وقتی پای صحبتشان مینشستم خودشان میگفتند که ما یک دفعه متوجه شدهایم که هیچ چیز راجع به اسلام نمیدانیم و به شدت دنبال کتاب و منابع مطالعاتی در زمینهی اسلام بودند. یکباره متوجه فقر عجیبی شده بودند که در زمینهی آشنایی با تمدن اسلامی، اندیشهی اسلامی و جهان فکری کشورهایی که اکثر جمعیتشان مسلمان بودند، وجود داشت. ۱۱ سپتامبر بدون شک اسلام و جوانب مختلفش را زیر ذرهبین آورد. بودجههای بسیاری به دپارتمانهای مطالعات اسلامی یا تمدن و ادبیات عرب تعلق گرفت و شروع به استخدام متخصصین در این زمینهها کردند. خوب یادم هست که چند دهه قبل، پیدا کردنِ کار در دنیای آکادمیک برای کسانی که در اسلامشناسی یا مطالعات خاورمیانه دکترا گرفته بودند بسیار مشکل بود. من با تعداد زیادی از این افراد آشنا بودم و از نزدیک میدیدم که برای هر فرصت شغلی که اعلام میشد چه رقابت شدیدی وجود داشت. اما بعد از ۱۱ سپتامبر هم فرصتهای شغلی آکادمیک در این حیطهها به شدت افزایش پیدا کرد و هم دانشگاهها دروسی را که در این زمینهها ارائه میدادند افزایش دادند. در نتیجه دانشجوهای بیشتری هم توانستند به این درسها وارد شوند و در این علوم تحصیل کنند و این اتفاق مثبتی بود. الان کتابهای زیادی در زمینهی تاریخ فلسفه هست که اشارههای کوتاهی به متفکرین اسلامی میکنند. اما نمیشود گفت که کافی است و حق مطلب ادا شده اما میشود گفت اوضاع به نسبتِ قبل بهتر است.
یکی از نکات قابلتوجه این مجموعه برای من تنوعی است که میان شخصیتهای معرفیشده دیده میشود. این شخصیتها چه طور و بر اساس چه معیار و ملاکی انتخاب میشوند؟ در پرداختن به هر یک از این شخصیتها چه ابعادی از زندگی یا فعالیتهایشان برای شما بیشترین اهمیت را داشته است؟
همانطور که گفتید این کتابها طیف وسیعی از افراد را در بر میگیرند و ما سعی کردهایم به افراد مطرح در حیطههای مختلف از ادبیات و فلسفه تا حقوق و دین و حکمروایی و ... بپردازیم. همهی کتابها توسط متخصصین حوزهی خودشان نوشته میشوند و شرط ما این است که سوژهی کتاب در قید حیات نباشد. بعضی از چهرههایی که سراغشان میرویم بسیار شناختهشده هستند ولی بعضیهایشان چندان آدمهای معروفی نیستند اما نقشی ایفا کردهاند که تأثیرات بلندمدت در فلسفه، فقه، ادبیات یا حیطههای دیگر داشته است. مهمترین معیار برای ما، تأثیری است که این افراد توانستهاند در تحولات فکری یا تغییرات سیاسی داشته باشند. البته معمولاً کتابهایی که به چهرههای معروفتر اختصاص دارند مثلاً ابنعربی یا غزالی، مخاطبان بیشتری از بقیهی کتابها داشتهاند. من نمیدانم شما آثار ابنعربی را خواندهاید یا نه اما برای خود من همیشه فهم آثارش بسیار مشکل بوده اما کتاب معرفی ابنعربی در این مجموعه که ویلیام چیتیک (William Chittick) آن را نوشته، فوقالعاده است. چیتیک یکی از معروفترین نویسندهها در مورد آثار ابنعربی است و چنین نویسندهای با این درجهی بالا از قابلیت و تسلط بر موضوع توانسته طوری مطلب را شرح دهد که هر کسی بتواند با آن ارتباط برقرار کند و هدف اصلی این مجموعه کتابها هم همین بوده است. اما در مورد نحوهی انتخاب شخصیتها که پرسیدید باید بگویم با مشورت انجام میشود. من و سردبیران در مورد شخصیتهای مورد نظرمان مشورت میکنیم و بعد آنها میروند دنبال نویسندههای مناسب و بعد از تصویب نویسندههایی که همه در موردشان توافق داریم، مرحلهی نگارش شروع میشود. اکثر نویسندههایی که در این پروژه سراغشان رفتهایم، مشتاق همکاری با ما بودهاند. در نگاه اول شاید فکر کنید نوشتن یک کتاب دویست صفحهای در معرفی یک فرد، کار سادهای است، اما بر عکس معرفی ساده و موجز نوشتن بسیار مشکل است. معمولاً مرحلهی نوشتن دو تا سه سال و گاهی حتی بیشتر زمان میبرد.
از مسیر پیشروی این پروژه و برنامههایی که برای آیندهی آن در نظر دارید برایمان بگویید.
برنامهی ما ادامهی این مجموعه و انتشار عناوین جدید است. امیدواریم بتوانیم هر سال حدود ۵ عنوان جدید به این مجموعه اضافه کنیم. تمام کتابها قبل از اینکه به مرحلهی انتشار برسند باید توسط متخصصان هر حوزه، مرحلهی همتاسنجی یا بازبینی دقیق (peer review) را طی کنند. یکی از کتابهای این مجموعه که خودم شخصاً بسیار مشتاق انتشارش هستم کتابی است در مورد طاهره قرهالعین که در حال حاضر پروفسور عباس امانت روی آن کار میکنند.
به عنوان آخرین سؤال دوست دارم از شما بپرسم در شرایطی که معدودی غولهای انتشاراتی بازار نشر را احاطه کردهاند، چهطور انتشارات «وانورلد» به عنوان یک نشر مستقل و نسبتاً کوچک توانسته با قدرت به فعالیت خود ادامه دهد و این چنین موفق باشد؟
ما در «وانورلد» هر سال حدود ۱۰۰ جلد کتاب منتشر میکنیم. کار نشر کار آسانی نیست اما برای ما همیشه شیرین بوده. من و همسرم ژولیت حدود ۳۵ سال پیش کارمان را شروع کردیم اما هنوز هم با همان هیجان و علاقهی اولیه داریم کار میکنیم. در این مسیر این شانس را داشتهایم که جوایزی هم ببریم و بعضی از کتابهایمان هم جوایز بسیار معتبر و مهمی را از آنِ خود کردهاند. میتوانم بگویم در این مسیر هم سخت تلاش کردهایم و هم بخت یارمان بوده است.
برای آشنایی بیشتر با تاریخچه و فعالیتهای انتشارات «وانورلد» میتوانید مصاحبهای را که آسو پیشتر با نوین دوستدار انجام داده است اینجا ببینید.