تاریخ انتشار: 
1402/05/23

وادی نسیان: خاطرات عراق از جنگ با ایران

حوراء الحسن

جوان ۲۱ساله‌ عراقی زیر یادنوشته‌ی شهدای عراقی که نام پدرش در میان آن‌هاست می‌گرید. (Source: Alamy/Reuters/Faleh Kheiber)

تبلیغاتی که در دوران جنگ ایران و عراق با حمایت دولت بعث منتشر شد بی‌سابقه و پرحجم بود. حدود ۷۵ رمان تبلیغی طی این دوره نوشته شد و در آن زمان روشنفکران عرب در جشنواره‌های ادبی-تخصصی از این رمان‌ها استقبال کردند. 

روشنفکران و تحصیل‌کردگان عراقی اما به‌ طور خودخواسته تولیدات فرهنگی و تبلیغاتیِ عراق تحت حکومت بعث را به وادی نسیان سپرده‌اند. آنان نه فقط متون تبلیغاتی، و تأثیری را که بر سابقه‌ی ادبیات مدرن عراق داشتند، عامدانه از تاریخ فرهنگی این کشور جدا می‌کنند، بلکه این متون را حتی از دایره‌ی پژوهش نیز کنار گذاشته‌اند. علاوه بر این، علوم‌سیاسی‌پیشگان و منتقدان ادبی نیز این نوشته‌های تبلیغی را نادیده می‌گیرند؛ دقیقاً با این استدلال که این متون در جایی بین دو رشته‌ی پژوهشی قرار دارند و هر گروه پرداختن به آنها را از حوزه‌ی خود خارج می‌داند. 

این مجموعه شامل منابعی است که من در طول یک دهه تحقیق راجع به جنگ و حافظه در عراق از آنها بهره برده‌ام؛ و به باور من رجوع به آن‌ها برای فهم چشم‌انداز فرهنگی عراق ضروری است.  این منابع همچنین تصویر کامل‌تری از بحث‌ها و مناقشات مربوط به محصولات ادبی عراق به دست می‌دهند. این واقعیت که من با همه‌ی بحث‌های ارائه شده در این متون تحقیقی موافق نیستم، نافی ارزش آنها نیست. در واقع دیدگاه‌های مخالف به من امکان داده‌اند که موضع بهتری بگیرم و استدلال‌های خود را انسجام بیش‌تری ببخشم. 

این مجموعه را به سه بخش تقسیم کرده‌ام: بخش نخست شامل متونی است که به بهترین نحو شامل اطلاعات زمینه‌ای هستند که من در گردآوری مطالب و گفتارهای سیاسی یافته‌ام؛ یعنی متونی که به بحث در خصوص روایت‌های تبلیغاتی در عراق تحت حکومت بعث و در دوران جنگ با ایران پرداخته‌اند. دسته‌ی دوم متونی هستند که مستقیماً به مقوله‌ی تبلیغات و فرهنگ ملی‌گرایانه می‌پردازد، که به طور خاص در نوع ادبی رمان عرضه شدند. بخش پایانی این مجموعه مطالبی را ارائه می‌دهد که با رویکردی بدیل به جنگ و حافظه پرداخته‌اند، نوشته‌هایی که از زنان به مثابه‌ی منشوری استفاده کرده‌اند که با نگاه از خلال آن می‌توان رابطه‌ی بین دولت و هویت ملی را بهتر فهمید.

از زمانی که مقاله‌ی الی پوده را خواندم، عمیقاً مجذوب مفهوم افراط در گفتار سیاسی شده‌ام که نشان‌دهنده‌ی نوعی اضطراب ملی است. این مقاله توصیف می‌کند چگونه دولت بعثی تقویم رسمی عراق را با وضع تعطیلات و جشن‌های جدید مدام «پُر» می‌کرد. به نظر پوده، هر چه تقویم فرهنگی حزب بعث پر و پیمان‌تر می‌شد، بیش‌تر از تضادی که بر سر وحدت ملی در این کشور در جریان بود حکایت می‌کرد. من این مفهوم را چنان بسط داده‌ام که در خصوص محصولات ادبی تولید شده در طول جنگ ایران و عراق نیز مصداق بیابد؛ متونی که هم به ‌لحاظ حجم مفرط بودند و هم در جنگ‌طلبی و نژادپرستی افراط‌کار. با تکیه بر این مقدمه که افراط مساوی اضطراب است، توجه را به این نتیجه جلب می‌کنم که هر چه عملکرد عراق در جبهه‌های جنگ بدتر می‌شد، رمان‌های بیش‌تری هم تولید می‌شد؛ اضطراب ناشی از شکست‌ در جبهه‌های جنگ معمولاً به زبان «سرریز» می‌کرد. علاوه بر این، متون ادبی کارکرد التیام‌بخش داشتند، و قرار بود روحیه‌ی ازدست‌رفته‌ی سربازان عراقی را ترمیم کنند.

در این مجموعه همچنین چند منبع به زبان عربی را گنجانده‌ام که نویسندگان عراقی نوشته‌اند و امیدوارم این متون بتوانند دریچه‌ای به آن نوع بحث‌های فرهنگی بگشایند که در بین روشنفکران عراقی، از جمله مخالفان حکومت بعث، در جریان بوده است. لحن این متون در صحبت از روشنفکرانی که در دوران حکومت بعث در عراق فعالیت داشتند تند و خشم‌آگین است، و حتی این سوءظن را در مورد آنها مطرح می‌کند که به حکومت بعث گرایش داشته‌اند. عباس خضر راجع به «نظامی‌سازی فرهنگ عراق» می‌گوید و آن را «جنایت فرهنگی» می‌خواند، در حالی که کتاب مفصل فرهنگ خشونت در عراق، نوشته‌ی سلام عبّود اساساً طرحی است برای مستند کردن مشارکت روشنفکران عرب و عراقی در جنگ فرهنگی که صدام به راه انداخته بود، و برخی آن را نوعی پرونده‌سازی برای روشنفکران دانسته‌اند. من متون این دو را در مجموعه گنجانده‌ام تا نزاعی را نشان دهم که مباحثات فرهنگی عراق به دلیل پرداختن به مناقشه‌ی قرار داشتن در درون نظام یا بیرون نظام، به آن گرفتار شده‌ است. علاوه بر این، پرداختن به این آثار ضروری است، حتی اگرچه قالبی متفاوت از تحقیق دانشگاهی دارد. این آثار نماینده واکنش‌هایی هستند که به تبلیغات ادبی حکومت بعث نشان داده شده‌ند؛ چه آن واکنش‌هایی که ارزش هنری داشتند و چه آن‌هایی که به اندازه‌ی خود این تبلیغات ماهیت جدلی داشتند.

در حالی که عبوّد اسف می‌خورد که نویسندگان زن نیز با مشارکت مستقیم‌شان در تولید تبلیغات (خصوصاً شعر) به اندازه‌ی نویسندگان مرد گناهکارند، محققی چون میریام کوک در مطالعاتش بر پیام‌های ضدجنگی تمرکز کرده است که در برخی از رمان‌هایی که زنان در اواخر جنگ نوشته‌اند گنجانده شده بود. من در کتابم زنان، نوشتن و دولت بعث عراق، علیه طرز فکری استدلال کرده‌ام که می‌گوید گرایش زنان به طور طبیعی صلح‌جویانه است، و نشان می‌دهم که رمان‌های ضدجنگ زمانی از سوی دولت اجازه‌ی انتشار پیدا کردند که حکومت بعثی دیگر می‌خواست با ایران صلح کند. به این ترتیب این زمان‌بندی، ظرفیت براندازانه و مقاومت‌طلبانه‌ی این رمان‌ها را خنثی کرد.

توجه به سبک ادبی برای فهم اینکه حافظه چگونه شکل می‌گیرد و تاریخ چگونه بازسازی می‌شود اساسی است، خصوصاً اگر با تاریخی آکنده از آسیب سروکار داشته باشیم. طرح تاریخ شفاهی نادیه صادق العلی روایت‌های متنوعی را فراهم کرده است که دیدگاه‌های زنان عراقی را از همه‌ی پیش‌زمینه‌های اجتماعی دربرمی‌گیرد و می‌تواند تنوع رنگارنگی را منعکس کند که در روایت‌های غربی معمولاً یکدست می‌شوند. 

آخرین منبع در این مجموعه به مرور پژوهش إکرام مسمودی درباره‌ی روایت‌های به حاشیه‌رانده‌شدی جنگ عراق با ایران می‌پردازد، به خصوص آثار ادبی‌ای که پس از جنگ درباره‌ی سربازانی که عرصه را ترک کردند (و انگ «سرباز فراری» خوردند) نگاشته شده است. چنانکه مسمودی می‌نویسد، رمان‌نویسی درباره‌ی این افراد به نوعی ادای وظیفه است برای به یادآوردن کسانی که از حافظه‌ی‌ جمعی و تاریخ ادبی پاک شده‌اند. آثاری از این دست نوعی حافظه‌ی بدیل هستند که به قلم (یا درباره‌ی) کسانی نوشته شده که به‌طور معمول از گفتارهای عمومی دولت حذف می‌شدند.

 

تلخیص و گزارش از شهرزاد نوع‌دوست


دکتر حوراء الحسن دانش‌آموخته‌ی مطالعات خاورمیانه از دانشگاه کمبریج و هم‌اکنون پژوهشگر مدعو در مرکز مطالعات اسلامی این دانشگاه است. کتاب او با عنوان «زنان، نوشتار و حکومت بعث عراق: جدال گفتمان‌های مقاومت و همکاری» در سال ۲۰۲۰ از سوی انتشارات دانشگاه ادینبرو منتشر شده است.