اوکراین قرنها در سایهی امپراتوریها زیسته است، این گذشته میتواند به فهم وضعیت کنونی آن کمک کند و همچنین میتواند نشان دهد که بسیاری از آنچه دستگاه تبلیغاتی روسیه در دوران کنونی تولید میکند ریشه در همین تاریخ دارد.
چرا فضای اجتماعی ایران در سالهای اخیر بهسمت خشونت و پرخاش گرویده است؟ دربارهی این پرسش با شیرین عبادی، حقوقدان، فعال حقوق بشر و برندهی جایزهی نوبل صلح گفتگو کردهایم.
در خلال تهاجم روسیه به اوکراین، چند نظامی روس برای مدتی در خانهی یک خانوادهی روستایی اوکراینی ساکن شدند. تجربهی این همزیستی اجباری و غیرعادی میتواند به ما نشان دهد که برای خاتمه دادن به این جنگ چه مسیری را باید پیمود.
چگونه اختلافنظر به مناقشهی حاد تبدیل میشود؟ چرا در سال های اخیر حتی بسیاری از جوامع دموکراتیک نیز دوقطبی شده و مناقشات حاد در آنها رواج یافته است؟ آیا باید از هر نوع اختلاف نظری اجتناب کرد؟ چطور میتوان نظامهای سیاسی و انتخاباتی را برای رهایی از مناقشههای حاد از نو طراحی کرد؟ و در نهایت راه خلاصی از این وضعیت چیست؟
بیشک در دنیا کمتر کسی هست که اهل فیلم یا کتاب باشد و نام دکتر ژیواگو را نشنیده باشد. کتابی که وِلولهای در جهان انداخت، به صدر پرفروشترین کتابهای دنیا رسید، جایزهی نوبل را برای نویسندهاش به ارمغان آورد و برای مدتی موازنهی قدرت میان دو ابرقدرت جهان را بر هم زد.
وقتی خرابههای یک سالن نمایش در ماریوپول را میبینم یا شرح گرسنگی مردم این شهر را به علت حملات هوایی روسها میشنوم، به این فکر میافتم که داستایفسکی (که در رمان برادران کارامازوف به طور خاص نظر نافذِ اخلاقیِ خود را بر مسئلهی رنج کودکان متمرکز کرده) چه میگفت اگر میدانست که ارتش روسیه سالن نمایشی را که پناهگاه کودکان است، بمباران میکند. کلمهی «کودکان» با حروفی بزرگ در حیاط بیرونی این سالن نمایش نوشته شده بود تا از آسمان قابل مشاهده باشد.