شاهنشاهی ساسانی، در دوران شکوفاییاش در حدود سال ۶۲۰ میلادی بر گسترهای از اورشلیم در غرب تا سمرقند در شرق فرمانروایی میکرد. کاخ شاهنشاهی در شهر باستانی تیسفون، نزدیک بغداد امروزی، کانون سیاسی این پادشاهی پهناور بود و مذهب رسمیاش، کیش باستانی ایرانی، آیین زرتشتی بود. در نمادشناسی شاهی، شاه ساسانی با اورمزد، خالق خوب یا خدا، در پیوند بود.
از اواخر سال 2018 به این طرف، گزارشهایی منتشر شده است مبنی بر این که چین مشغول ساختن شبکهی وسیعی از اردوگاهها در منطقهی خودگردان اویغور در استان سینکیانگ (شینجیانگ) است. این اردوگاهها برای نگهداری صدها هزار ــ و بر اساس بعضی حدسیات، میلیونها ــ نفر از مسلمانان اویغور ساخته میشود؛ کسانی که مظنون به حمایت از تظاهرات علیه نهادهای دولتی یا حمله به آنها هستند.
بدیهی است که کسی که از گذشته درس نگیرد محکوم به تکرار آن است. اما به ندرت توضیح داده میشود که دقیقاً تاریخ چگونه میتواند در ساختن آیندهای بهتر به ما کمک کند. البته این امر مانع از آن نمیشود که تاریخنگارانی چون یووال نوح هراری نتوانند به رهبران جهان در داووس توصیههایی ارائه کنند یا دانشمندانی مانند جِرد دایموند کتابهای پرفروشی دربارهی فروپاشی جوامع سنتی ننویسند.
تیموتی اسنایدر ــ نویسندهی برندهی جایزه و استاد دانشگاه یِیل ــ متخصص تاریخ اروپای مرکزی و شرقی و هولوکاست است. اسنایدر از الگوهای تاریخیِ جالبی سخن میگوید که با مطالعهی تاریخ به آنها پی برده است؛ او همچنین میگوید که این الگوها چه چیزی را دربارهی آیندهی دموکراسیها به ما نشان میدهند. او حقیقت را پایه و اساس دموکراسیِ سالم میداند و نسبت به شکاف عمیق میان صدق و کذب در سیاست کنونی هشدار میدهد.
شولومو آوینری، روشنفکر و دانشور نامدار اسرائیلی، تلاش کرده است ارتباط مارکس را با یهودی بودن او بهرغم کمبود اطلاعات تاریخی روشن کند. آوینری تبیینهای خیرهکنندهای را مطرح میکند، که با اظهاراتی از روی حدس و گمان توضیح داده میشود.
در شگفت میمانیم که کجا میشود نمونهای از نیکی را در دنیای سیاست امروز پیدا کرد. آشوکا، امپراتور هند باستان، تصور میکرد که انتشار آرمانهای او برای گسترش نیکی اهمیت دارد. نهرو زمانی مصرانه از اعضای مجلس قانون اساسی خواسته بود به خاطر بیاورند که امپراتوری آشوکا «دوران جهانی» بودن هند بوده: دورانی که کشور هند همسایگانش را نه از راه جنگ که از راه فرهنگ زیر نفوذ میگرفت.