گودهارت در کتاب جدیدش میپرسد: «آیا واقعاً میتوانیم ثابت کنیم که مدیر فروش تازهکاری که در یک بنگاه روابط عمومی شهری کار میکند، از یک رانندهی اتوبوس یا یک پرستارِ افراد سالمند، مفیدتر است؟» یا اینکه واقعاً مجربتر است؟ او طبقهبندی نادرست و شرمآوری را که مشاغل مربوط به مراقبتهای اجتماعی را نیازمند مهارت و تجربه نمیداند، به باد انتقاد گرفته است.
کتاب اصغر شیرازی به دلیل جامعیت آن، استفادهاش از منابع دست اول، و توجه او به آثار بسیاری دیگر از مؤلفین و پژوهشگران در این زمینه، کاری پر ارزش و کمنظیر و مرجع بسیار سودمندی برای مطالعهی اندیشههای ملیگرایی در ایران است.
کارلو گینزبورگ بیهیچ ملاحظهای میگفت: «فوکو یک شارلاتان است.» آیزایا برلین تا اندازهای باملاحظهتر بود و با طعنه دربارهی دریدا میگفت: «فکر میکنم او احتمالاً یک شارلاتان واقعی است هرچند انسان باهوشی است.» امروزه برای این که پژوهشگر خوشنامی باشید باید در محدودهای جزئی و کاملاً مشخص از یک رشته تخصص داشته باشید و از اظهارنظرهای کلی اجتناب کنید.
در سال ۱۹۳۸، مجموعهای از سخنرانیهای هشداردهندهی وینستون چرچیل دربارهی جنگ قریبالوقوع با آلمان با این عنوان منتشر شد: «وقتی بریتانیا در خواب بود.» به این هشدار به موقع توجه نکردند و دنیا بهای گزافی پرداخت. جان میکلتووِیت و آدریان وولدریج، نویسندگان کتاب «ندای بیداری»، هدف مشابهی دارند: آنها میخواهند توضیح دهند که کووید-۱۹ و پیامدهایش چطور ضعف غرب را برملا کرده است و چرا باید هر چه سریعتر این ضعف را برطرف کرد.
اگر وسط جنگل با خرس مواجه شویم چطور واکنش نشان میدهیم؟ ویلیام جیمز در آغاز مقالهی خود دربارهی احساسات بشری (1884) به این پرسش بر اساس باور رایج پاسخ داد: «وقتی با خرس مواجه میشویم، میترسیم و فرار میکنیم.» جیمز میگوید این پاسخ نادرست است. «اتفاقاتی که میافتد، ترتیب دیگری دارد.» اینطور نیست که چون ترسیدهایم فرار میکنیم. اول متوجه میشویم که داریم فرار میکنیم، و بعد این واکنشِ بدنِ خود را تجربه میکنیم و آن را ترس تشخیص میدهیم