پوپولیسم چیست؟
«پوپولیسم»، به عنوان یک پدیدهی سیاسی و اجتماعی گسترده، چهرهی بسیاری از کشورها را دگرگون کرده و زمام آنها را به دست «پوپولیستها» داده است. پوپولیسم چیست و پوپولیستها کیستند؟ یک استاد سرشناس علوم سیاسی، در کتابی که اخیراً منتشر کرده، بحثهای راهگشایی در این باره ارائه میدهد؛ ترجمهی کامل این کتاب به شکل مقالات جداگانه در «آسو» منتشر میشود.
دموکراسی همیشه این را ممکن میکند که، حتی با واژههایی کاملاً جدید، بپرسیم مردم کیستند؛ درست همان طور که همیشه میتوان به نام آرمانهای دموکراتیک از واقعیتهای یک دموکراسی انتقاد کرد. دموکراسی از بحران دائمی نمایندگی رنج میبرد. ممکن است این بحران صرفاً دربارهی این نباشد که چه کسانی نمایندگی میشوند بلکه به این هم مربوط باشد که شهروندان چگونه نمایندگی میشوند.
تا اینجا فرض کرده و حتی بدیهی پنداشتهام که پوپولیستها اشتباه میکنند که «مردم واقعی» را از میان همهی ساکنان یک کشور بر میگزینند و شهروندان مخالف با پوپولیسم را جزئی از مردم نمیشمارند. تنها کافی است که به یادآوریم جورج والاس بیوقفه از «آمریکاییهای واقعی» حرف میزد یا دستراستیها ادعا میکردند که باراک اوباما رئیسجمهوری «غیرآمریکایی» یا حتی «ضدآمریکایی» است.
یکی از نتایج تحلیلی که تا کنون ارائه دادهام (هرچند ممکن است نامعقول به نظر برسد) این است که تنها حزبی که در تاریخ آمریکا صریحاً خود را «پوپولیست» خواند در واقع پوپولیست نبود. پوپولیسم، همانطور که میدانیم، جنبشی عمدتاً متشکل از کشاورزان در دههی 1890 بود. این جنبش برای مدتی کوتاه سلطهی دموکراتها و جمهوریخواهان بر نظام سیاسی آمریکا را تهدید کرد.
پوپولیسم باید مدافعان دموکراسی لیبرالی را مجبور کند که به نارساییهای کنونی در نظام نمایندگی جدیتر بیاندیشند. علاوه بر این، باید آنها را وادار کند که به مسائل اخلاقیِ کلیتر بپردازند. معیارهای تعلق به یک واحد سیاسی چیست؟ چرا کثرتگرایی را باید حفظ کرد؟ و چگونه میتوان دغدغههای رأیدهندگان به پوپولیستها را جدی گرفت و آنها را شهروندانی آزاد و برابر شمرد، و نه بیمارانی متأثر از سرخوردگی، خشم، و نفرت؟