زیستن در دیوارهای کرمانشاه
قدم زدن در شهر برای خیلیها عادت است. دیدن ترافیک، بوییدن خیابانی که باران خورده و دنبال کردن رد نگاه عابران میتواند سرگرمی خوبی باشد. بهانه برای دنبال کردن تغییرات هم کم نیست. همیشه میتوان تکهای از شهر را پیدا کرد که در حال تخریب یا بازسازی برای ساختمانی مرتفعتر یا خیابانی عریضتر باشد. با این همه، قصهی دیوارها برای من کمی متفاوت است. اگر یک شعار، یک شعر یا یک جملهی خبری، حالا به هر رنگ و در هر ابعادی، روی آنها باشد ماجرا تغییر میکند. شاید شما هم از جمله کسانی باشید که هر گوشه از شهر را با دیوارنوشتههایش میشناسند. یک جمله از یک شخصیت بزرگ سیاسی و مذهبی، یا یک توصیهی سادهی بهداشتی. شهر اگر کمی دقیقتر دیده شود، پر از دیوارهایی است که به نظر میرسد نباید بیاستفاده بمانند.
بهار در کرمانشاه زودتر از تقویم فرامیرسد و بهانهی خوبی است که بتوان قدم زد و نگاه کرد و به خاطر سپرد. روی دیوارهای شهر، بهویژه آنها که مربوط به مدرسه، اداره یا یک محدودهی نظامی است، پر است از جملههایی در ابعاد بزرگ و با رنگهایی متنوع و البته مربوط به کارکرد همان اداره که عمدتاً تاریخ انقضایی برای هیچ کدامشان وجود ندارد.
اگر در بلوار «زن» به سمت «میدان نفت» حرکت کنید، تعداد زیادی از ساختمانهای نظامی روبهروی شرکت نفت کرمانشاه را، که متعلق به سپاه پاسداران و سازمان بسیج هستند، خواهید دید. یکی از اموری که هر ادارهای در ترویجش سهم دارد، «حجاب» است. روی دیوار ساختمان متعلق به کانون فرهنگی ورزشی جوانان بسیج ــ احتمالاً با درشتترین قلمی که موجود بوده ــ نوشته شده «حجاب آیینهی بیغبار خوبیهاست». پیش از این دیوار هم، جملهای از علی خامنهای آمده است: «فرهنگ آن چیزی است که حاضرم به خاطرش جانم را فدا کنم.» در همان حوالی، با خطی باریکتر و بر دیواری طولانیتر نوشته شده: «مخالفت با ولایت فقیه تکذیب ائمه و اسلام است». گویا از زمان نگارش این جمله مدت زیادی گذشته زیرا واژههای «ائمه» و «اسلام» بهشدت کمرنگ شدهاند، هر چند به نظر میرسد که دیوار هم مقدار زیادی دچار پوسیدگی شده و ناخوانا بودن تعدادی از کلمات را تشدید کرده است. جلوتر و اینبار کمی پررنگتر نوشته شده: «هر کس که بسیجی است باید به بسیجی بودن خود افتخار کند.» اوضاع این دیوار بهتر است. بسیجیِ اول را با رنگ قرمز و دومی را با رنگ سبز نوشتهاند.
از میدان نفت که عبور کنیم و به خیابان منتهی به حافظیه وارد شویم، باز هم ساختمانهای اداری ردیف میشوند. اینجا عبور و مرور خیلی کمتر است و در اکثر مواقع رفتوآمد چندانی در خیابان وجود ندارد و خبری از مغازه و آپارتمان نیست و گویا همین باعث میشود که دیوار به اندازهی کافی در دسترس باشد. شعارهای این خیابان کمی تخصصیتر است. شعارهای سمت راست با شعارهای سمت چپ تفاوت دارند. سمت راست مقر ادارهی جهاد کشاورزی است و در آن سمت خیابان هم سپاه و پادگان و خانههای مسکونی قرار دارند. اولین چیزی که در سمت ادارهی کشاورزی جلب توجه میکند، جملهای از آیتالله خمینی است: «کشاورزی در رأس همهی امور است.» از امام صادق هم جملهای هست: «کشاورزی از بهترین و حلالترین کارهاست.» و کمی جلوتر نقل قولی از پیامبر اسلام آمده که «خدا برکت را در کشاورزی قرار داده.» البته دربارهی علم و تحقیق در کشاورزی و نقش آن در پیشرفت هم جملهها کم نیستند اما گویندهی بسیاری از آنها مشخص نیست.
جملات روی دیوارهای مربوط به سپاه کمی خوشرنگتر است. ساختمان «دارالقرآن شمیم» بعد از خانههای مسکونی قرار گرفته. اینجا تمرکز بیشتر روی خانواده و زن است: «پوشیده و محفوظ نگه داشتن زن مایهی آسایش بیشتر و دوام زیبایی اوست» و «مؤمن همواره خانوادهی خود را از دانش و ادب شایسته بهرهمند میسازد تا همهی آنان را وارد بهشت کند.»
پشت این خیابان، ساختمان ادارهی آموزش و پرورش و یک ساختمان دیگر مربوط به سپاه پاسداران قرار دارد. شعارها اینجا به واسطهی دیوارهای مستعدش، درشتتر و طولانیتر است. جملات فراوانی دربارهی وظایف معلمان و پاسداشت جانباختگان جنگ و انقلاب به چشم میخورد: «نقش معلم در جامعه نقش انبیاست» و «معلمین نسل آیندهی ما را میسازند و چشم و چراغ این مملکت هستند». جملهای از آیتالله خمینی نیز دیده میشود: «وظیفهی معلم هدایت جامعه به سوی الله است». هرچه به سمت ساختمان سپاه پاسداران نبیاکرم برویم جملات بیشتر تغییر میکنند. به نظر میرسد که مرز بین آموزش و پرورش و محدودهی سپاه با این جمله از آیتالله خامنهای مشخص شده است: «عرصهی فرهنگی عرصهی جهاد است»، شعاری که هم فرهنگی است و هم جهادی. شاید هم عصارهی تمام نوشتهها و شعارهای این منطقه باشد. از این جا به بعد تکلیف جملات روشنتر است. «مظهر قدرت ایران، شهدا هستند» (آیتالله خمینی) و البته آخرین قسمت هم ذکر روزهای هفته به زبان عربی است که بعد از آن میتوانید وارد خیابان اصلی شوید. این مسیر خروج است و ذکر روز شنبه ــ یا ربالعالمین ــ آخرین ذکری است که خواهید خواند. قبل از بیرون رفتن، یک جملهی کوتاه، شاید کوتاهترین جمله در این محدوده، جلب توجه میکند: «ترویج یعنی مهندسی رفتار».
در هر جایی از شهر که باشیم، اوضاع مدارس به واسطهی شکل و اندازهی دیوارهایشان چندان تفاوتی ندارد. حجاب و امر به معروف بخش عمدهی دیوارنویسیها را به خود اختصاص دادهاند. روی دیوار دبستان بدر در حافظیه نوشته شده: «امر به معروف یعنی خوبی و خوبان را دوست بداریم و نهی از منکر یعنی کاری کنیم کسی بد نباشد و بدی نکند». کمی جلوتر هم نوشته شده: «خداوند خود نخستین آمر به معروف و ناهی از منکر بوده است.»
از حافظیه که بیرون بیاییم و وارد بلوار شهید بهشتی بشویم، باز هم ساختمانهای اداری وجود دارد. چند بیمارستان و مجموعهی ورزشی آزادی کرمانشاه، به علاوهی ساختمانهای متعلق به دانشگاه، در همین محدوده هستند. یکی از دانشجویان دانشکدهی علوم اجتماعی کرمانشاه دربارهی دیوارنویسی متفاوت این محل چنین میگوید: پشت ساختمان دانشکده جملهای از آیتالله خمینی با خطی زیبا و در ابعادی بزرگ با این مضمون نوشته شده که میگوید: «خطر شوروی از آمریکا و انگلیس بزرگتر است.» با لبخندی روی لب میگوید که این جمله در خوشبینانهترین حالت، مربوط به سه دهه پیش است اما مسئولان با این استدلال که ساختمان متعلق به دانشگاه نیست، تلاشی برای دخل و تصرف در این دیوارنوشته نکردهاند و اجازه دادهاند تا این دیوار و جملهی روی آن جزئی از اسناد تاریخی دانشکده باقی بماند.
گویی شرایط برای بانکها جور دیگری است. از سهراه حافظیه تا میدان آزادی کرمانشاه که قدم بزنید، تعداد بسیار زیادی را خواهید دید. با وجود این، دیوارشان چندان شباهتی به دیگر ساختمانهای دولتی ندارد. ظاهراً ترجیح میدهند که بهجای حفظ یک جمله برای چند دهه، برای هر مناسبتی پارچهنوشتهای بیاویزند تا شاید از نظر زیباییشناسی هم توی چشم باشد. مثل بانک صادرات در تقاطع بسیج که در ورودی اصلیاش، عکسی از قاسم سلیمانی را چاپ کرده و زیرش نوشتهاند: «پرچم افتخار به نام شهید اقتدار».
وقتی از همان تقاطع به سمت فرهنگیان برویم چند هنرستان و دبیرستان و دبستان میبینیم. روی دیوار هنرستان دخترانهی صنایع شیمیایی و سمت چپ درِ ورودی نوشتهاند: «آنچه سبب امنیت روح میشود ایمان است» و سمت راست هم با همان رنگ و اندازه این جمله به چشم میخورد: «امر به معروف و نهی از منکر دو بال پرواز است برای پرواز و اوج گرفتن به سوی کمال و سعادت.»
این قسمت از شهر، مدرسه و هنرستان کم ندارد و جملههایی با مفهوم امر به معروف و نهی از منکر بیشترین سهم را در دیوارنوشتهها دارند. این که «نهی از منکر یعنی کسی بد نباشد و بدی نکند» حتی روی دیوار مدرسهی ابتدایی فجر هم جا دارد. ادارهی بهزیستی و آب و فاضلاب نیز در همین نزدیکیهاست و پشت به آنها، ستاد امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد و احتمالاً چون دیواری قدیمی ندارد، به پارچهنویسی بسنده کردهاند و رویش نوشتهاند: «امر به معروف نشانهی تعهد و علاقهی انسان به سلامتی جامعه است.» از همین ورودیِ فرهنگیان از دو چهارراه که عبور کنید، سازمان نظام وظیفهی کرمانشاه را با دیوارهایی همرنگ با لباسهای رسمی و سبز نیروی انتظامی خواهید دید. اینجا برخلاف دیگر ادارات چندان پرشعار نیست. یک جمله از نهجالبلاغه نوشته شده که احتمالاً بهعلت خالی بودن بقیهی دیوار، حسابی به چشم میآید: «سربازان به اذن خداوند دژ مردم، زینت زمامداران و مایهی عزت دین و امنیتاند.»
شعارهای روی دیوار چندان متنوع نیست با این حال، میتوان جاهایی را با کمی دقت پیدا کرد که جملههای متفاوتی دارند. برای مثال، روی دیوار دبیرستان صنایع دستی و گردشگری که روبهروی پایگاه پلیس فتای کرمانشاه قرار دارد چهار هدف نظام آموزشی را به این ترتیب بیان کردهاند: «آموختن را بیاموزیم، با هم زیستن را بیاموزیم، زندگی را بیاموزیم، اقدام را بیاموزیم.»
یکی از معدود دیوارنوشتههای ملیتمحور را میتوان روی دیوار دبستان پسرانهی آلآقا، نزدیک به سازمان آتشنشانی کرمانشاه، دید: «چو ایران نباشد تن من مباد». اما شاید متمایزترین نمونه در بین همهی مدارس این منطقه، دبیرستان دخترانهی حضرت فاطمه باشد که در انتهای همین کوچه و در نبش کوچه و خیابان قرار دارد. روی دیوار این مدرسه نوشته شده: «زندگی دنیایی است از ریاضی، پس: خوبیها را جمع کنیم، بدیها را تفریق کنیم، شادیها را ضرب کنیم، غمها را تقسیم کنیم، نفرتها را زیر رادیکال ببریم و محبتها را به توان برسانیم.» البته این دیوار آنقدر جا دارد که بتوان سهمی هم برای ادبیات در نظر گرفت. کمی پایینتر این جمله نقش بسته است: «افتادگی آموز اگر طالب فیضی، هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.»
کمی پایینتر از سه راه بیست و دو بهمن و در یکی از گرانقیمتترین مناطق شهر و نزدیک به خانهی امام جمعهی کرمانشاه، ساختمان ستاد بازسازی عتبات عالیات قرار دارد. جملات زیادی برای تشویق کمککنندهها وجود ندارد اما این دیوارنوشتهها تازه و براقاند و حسابی به چشم میآیند: «شما هم در بازسازی عتبات عالیات در قطعهای از بهشت سهیم باشید» و در کادر بعدی هم با همان قلم و همان رنگ نوشته شده است که «کمک به بازسازی عتبات عالیات توشه برای آخرت است.»
برای تماشای یک دیوار دیگر تا زیبا پارک میروم. پارک نسبتاً کوچکی است و برای کمی نشستن و خستگی در کردن جای مناسبی است. وقتی روی یکی از نیمکتهای پارک روبهروی یکی از ساختمانهای کمیتهی امداد استان کرمانشاه بنشینید، قبرستان مسیحیان پشت سرتان خواهد بود و در سمت چپ پس از یک کوچهی نسبتاً عریض، تابلوی حوزهی مقاومت بسیج خواهران به چشم میخورد. مطابق انتظار، نوشتههای زیادی دربارهی زنان و حجاب به چشم میخورد: «حجاب مایهی تشخص و آزادی زن است» و «حجاب برای زن بهمنزلهی ذلت نیست بلکه به معنای عصمت و حفظ زن است.» با این حال، هیچ دیواری خالی نمانده و کمی جلوتر نوشتهاند که «شهادت بالاترین پاداش و مزد جهانی فی سبیل الله است» و در آخر هم آمده که «میتوان بسیج را بهحق، مکتبیترین و مردمیترین نیروی مقاومت مردمی نامید.»
جملهها کم نیستند. طولانی و کوتاه و مناسب برای کارکرد هر اداره و ارگان. آنچه میتوان از همین چند محله متوجه شد این است که گویا دیوارنویسیها عمدتاً مربوط به سالهای قبل است و چندان تلاشی برای ترمیم آنها صورت نمیگیرد و نصب پارچهنوشتههای پرزرق و برق با رنگها و عکسها و طرحهای متنوع محبوبتر است. بعضی دیوارنوشتهها آنقدر قدیمیاند که بدون ایستادن و دقت کردن نمیتوان آنها را خواند. با این حال، مشاهدهی این جملات تمرین خوبی است برای اگر کسانی بخواهند در مسیر عبور از خیابانها و کوچههای خلوت و قدیمی، قدرت بینایی و سواد خود را محک بزنند یا هر مکانی را با دیوارنوشتههایش به خاطر بسپارند.