در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم، تجددطلبانی از ایران، افغانستان، ژاپن، و ترکیه میکوشیدند با بهرهگیری از علم نژادِ غربی، سفیدپوست بودن ملتهای خود را در برابر انظار غربیان به اثبات برسانند، در هنگامهی کشمکشهای ضداستعماری اعتماد به نفس جوامع خود را بهبود ببخشند، و با استفاده از صلاحیت نژادی احتمال رسیدن به تمدن را بالاتر ببرند. در این میان مورد ترکیه به سبب گستردگی مبارزاتش برای سفید بودن، بسیار جذاب است.
راههای متعددی برای توضیح علت محبوبیت اردوغان در بین مردم ترکیه وجود دارد. از شکوفایی اقتصادی کشور در دوران او گرفته تا احساس قربانی بودن خودش و طرفداران سنتیاش. اما چهرهی کاریزماتیک و حتی قهرمانگون او نیز در به قدرت رسیدنش به عنوان رئیس جمهور ترکیه نقش دارد: اردوغان خود را حامی ستمدیدگان در برابر ستمگران معرفی میکند.
راههای متعددی برای توضیح علت محبوبیت اردوغان در بین مردم ترکیه وجود دارد. از شکوفایی اقتصادی کشور در دوران او گرفته تا احساس قربانی بودن خودش و طرفداران سنتیاش. اما چهرهی کاریزماتیک و حتی قهرمانگون او نیز در به قدرت رسیدنش به عنوان رئیس جمهور ترکیه نقش دارد: اردوغان خود را حامی ستمدیدگان در برابر ستمگران معرفی میکند.
یک قرن است که دولت ترکیه «هویت ملی» قاطعی را بر شهروندانش تحمیل کرده است، هویتی که قومیت را نادیده میگیرد و به ترکِ «خالص» بودن ارزش میگذارد. اما ترکها تنوع قومیتی خود را درک کردهاند، و ایدهی «پاکی نژادی» که دولت آن را ساخته و تحمیل کرده بود، در حال فروپاشی است.
یک قرن است که دولت ترکیه «هویت ملی» قاطعی را بر شهروندانش تحمیل کرده است، هویتی که قومیت را نادیده میگیرد و به ترکِ «خالص» بودن ارزش میگذارد. اما ترکها تنوع قومیتی خود را درک کردهاند، و ایدهی «پاکی نژادی» که دولت آن را ساخته و تحمیل کرده بود، در حال فروپاشی است.
بیش از پنجاه سال پیش، در سال ۱۹۶۶، آنتونی والاس، مردمشناس برجستهی کانادایی، با اطمینانِ کامل پیشبینی کرده بود که با پیشرفت علم، دین در جهان نابود میشود. او گفته بود: «با گسترش علم و کفایتِ آن برای مردم دنیا، اعتقاد به نیروهای ماورای طبیعی در سراسر جهان محکوم به نابودی خواهد بود.»