تاریخ انتشار: 
1403/06/05

مسلمانان جعلی یا ترک‌های وفادار؛ نگاهی به زندگی یهودیان مخفی در ترکیه

نهال تابش

wikipedia

دونمه (Dönme[1]) یا ساباتیان که به «یهودیان مخفی» نیز شهرت دارند، گروهی از یهودیان دوران عثمانی بودند که به اجبار مسلمان شدند اما در خفا همچنان به آموزه‌ها و سنت‌های یهودی وفادار ماندند. رهبر و بنیان‌گذار این گروه «ساباتای سویی»، از «یهودیان سفارادی» قرن هفدهم بود که ادعا کرد مسیحا یا همان ناجیِ موعود قوم یهود است. این گروه از قرن هفدهم تا اواسط قرن بیستم تأثیر سیاسی-اجتماعیِ گسترده‌ای بر تاریخ عثمانی و ترکیه‌ی کنونی گذاشتند و همواره یکی از بحث‌انگیزترین موضوعات ترکیه‌ی مدرن و محل گمانه‌زنی‌های بسیاری بوده‌اند. بعضی بر این باورند که این گروه شاخه‌ای مخفی از یهودیت و صهیونیسم است که با تضعیف امپراتوری عثمانی، نقش اصلی را در سقوط نهاییِ این امپراتوری و جایگزینی‌اش با جمهوری سکولار ترکیه ایفا کردند، اما برخی دیگر بر این باورند که این گروه با نفوذ در دولت ترکیه‌ی نوین در پی تضعیف بنیادهای سکولاریسم و جایگزینی‌اش با حکومتی برآمده از اسلام‌اند.

 

پیشینه‌ی تاریخی

خاستگاه جامعه‌ی دونمه به اواسط قرن هفدهم و دوران تحولاتِ چشمگیر دنیای یهود باز می‌گردد. در حالی که یهودیانِ اروپای شرقی به‌علت تفتیش عقاید در غرب اروپا، به‌ویژه شبه‌جزیره‌ی ایبریا، تحت آزار و اذیت شدید بودند، یهودیانِ امپراتوری عثمانی وضعیت بسیار بهتری داشتند. آناتولی از قرن ششم خانه و مأوای یهودیان بود و تعداد زیادی از یهودیان سفارادیِ ساکن شبه‌جزیره‌ی ایبریا به امپراتوری عثمانی مهاجرت کرده بودند. به این گروه اجازه داده شد تا کنیسه، مدارس و دادگاه‌های خود را داشته باشند.

ساباتای سویی (یا زوی، زبی، زویی و تزوی) در همین دوران، در سال ۱۶۲۶، در خانواده‌ای بازرگان در سمیرنی، ازمیر فعلی، به دنیا آمد. از آنجا که در روز شنبه (سبت/شبت) متولد شد بنا به سنتِ یهودیان او را ساباتای نامیدند. ساباتای تحصیلات سنتیِ یهودی را گذراند و از پانزده‌سالگی علاوه بر تحصیلات مذهبی به منظور خاخام شدن، مطالعه‌ی آیین کابالا (تعالیم عرفانی یهود) را هم آغاز کرد.[2] دیری نگذشت که او در میان اطرافیانش شهرتی کسب کرد. ساباتای برای اولین بار در سال ۱۶۴۸، در انظار عمومی نام ناگفتنیِ خدا را بر زبان راند و بنا به شهادت آراکل، تاریخ‌نگار ارمنی، خود را مسیحا نامید: «نجات‌دهنده من‌ام، برای نجات اسرائیل آمده‌ام.»[3]

دعاویِ مسیحاییِ ساباتای، به‌ویژه در میان یهودیانِ ساکن امپراتوری عثمانی که مشتاقانه منتظر ظهور مسیحا بودند، طرفداران پرشماری یافت و به پیدایش جنبش ساباتیسم انجامید. پیروان او معتقد بودند که ساباتای آنها را به سرزمین مقدس بازمی‌گرداند و پادشاهی اسرائیل را احیا می‌کند. شخصیت کاریزماتیک او و سفرهای گسترده‌اش به تسالونیکی،‌ استانبول، قاهره، شام، حلب و اورشلیم سبب شد که یهودیانِ بسیاری از او پیروی کنند. ساباتای در راه برگشت از فلسطین به ازمیر بود که خاخام‌های استانبول نامه‌ای به خاخام‌های ازمیر فرستادند و او را تکفیر کردند. ورود او به ازمیر هیاهوی بسیاری برپا کرد.

مقامات عثمانی به‌رغم آگاهی از این جنبش نسبت به آن بی‌تفاوت بودند، شاید چون تنوع عقاید در امپراتوری عثمانی بسیار زیاد بود و مقامات عثمانی با اندیشه‌ها و گروه‌های مذهبی نسبتاً با تسامح برخورد می‌کردند. اما پس از شکایت یهودیان و بازرگانان خارجی از ساباتای، مقامات عثمانی جنبش او را منبع «فتنه» و «تهدیدی» برای نظم اجتماعی، اقتصادی و مذهبی دانستند و ساباتای و پیروانش را احضار کردند. سرانجام او در ۱۶ سپتامبر ۱۶۶۶ در حضور سلطان محمد چهارم محاکمه شد. به او گفتند یا به اسلام مؤمن شو یا کشته خواهی شد، و اگر مسلمان شوی نزد سلطان شفاعت خواهیم کرد[4]. ساباتای پذیرفت و از آن پس او را «عزیز محمد افندی» نامیدند.

مسلمان‌شدن ساباتای تأثیر چشمگیری بر پیروانش گذاشت. بسیاری سرخورده به دامان یهودیت بازگشتند و بعضی واقعاً مسلمان شدند. برخی هم ظاهراً مسلمان شدند و در نهان به پیامبریِ ساباتای مؤمن ماندند زیرا به نظر آنان، موسی هم، که ساباتای خود را با او مقایسه می‌کرد، به اجبار و برای مدتی طولانی در مصر پنهان شد. زمانی که هیاهوی تغییر دین فرو نشست، پیروان ساباتای این تغییر دین را «ارتداد مقدس» و «مأموریتی مخفی» دانستند که عمداً و با هدفی عرفانی انجام شده است. آن‌ها این تغییر دین را گامی ضروری در رستگاریِ مسیحا و نجات جهان تفسیر کردند. به اعتقاد ساباتیان، هدف اصلی از ارتداد مقدس «تیکون عولام» (احیای دنیا، از مفاهیم بنیادین کابالا) است ــ تحقق عدالت اجتماعی و استقرار صفات خداوند در جهان. از این منظر، همانند مصلوب شدن مسیح،[5] ارتداد مقدس نیز تحقق نوعی پیشگوییِ آخرالزمانی بود. به گفته‌ی مایر بنایاهو: «مسلمان‌شدن آن‌ها نه از روی ایمان و برای عمل به احکام اسلام بلکه ... برای احیای تعالیم الهی بود.»[6] این گروه کوچک، هسته‌ی اصلی «دونمه‌ها‌» را بنا نهادند.

در این ایام ساباتای عزیز مهمت بیشتر وقت‌ خود را در ادرنه، استانبول و تسالونیکی می‌گذراند. مقامات یهودی مجدداً به دلیل رفتارهای نامتعارفش از او به مقام‌های حکومت شکایت بردند. در نتیجه، مسئول امنیت استانبول[7] بر فعالیت‌های ساباتای نظارت می‌کرد. یک روز عصر، او در خانه‌ای در محله‌ی «کوروچشمه» صداهای غریبی شنید. وقتی وارد خانه شد، ساباتای و چند تن از پیروانش را دید که با همراهیِ «زنان و شراب» مزامیر داوود را می‌خوانند. این شاید اولین شایعه/ادعا در مورد عرفان اروتیک ساباتای و بی‌بندوباری جنسی بود، اتهاماتی که امروز نیز گاه‌ و بی‌گاه مطرح می‌شود. ساباتای دستگیر و محاکمه شد. قرار بر اعدامِ او بود اما از آنجا که ماه رمضان بود و عثمانیان از خونریزی در این ماه اجتناب می‌کردند، با وساطت سلطان، اعدام به نفی‌بلد تغییر کرد.[8]

ساباتای را به اولتسینی در مونته‌نگرو تبعید کردند. او در سال ۱۶۷۶ در تبعید از دنیا رفت.[9]

 

دونمه‌ها: پیروان راستین ساباتای

پس از مرگ ساباتای، پیروانش زندگیِ متفاوتی را در پیش گرفتند. بعضی از آن‌ها به زندگی در جوامع یهودیِ منزوی ادامه دادند، اما دونمه‌ها به زندگی در جامعه‌ی بزرگ‌تر عثمانی تمایل داشتند، و به صورت یک فرقه‌‌ در امپراتوری عثمانی زندگی می‌کردند، و با الهیات آخرالزمانی عقاید و آیین‌های یهودی و اسلامی را در هم آمیختند. اکثر دونمه‌ها در تسالونیکی که به «اورشلیم بالکان»[10] شهرت داشت، سکنا گزیدند، شهری که تا اوایل قرن بیستم مرکز اصلی فعالیت‌های ساباتیان بود.

گرچه هیچ مدرکی دال بر یهودی بودن اجداد آتاتورک وجود ندارد، اما به غلط چنین تصور می‌شد که او جمهوری ترکیه را به نمایندگی از یهودیانِ مخفی تأسیس کرده است.

بعضی از آن‌ها به شیوه‌ای‌ سخت‌گیرانه وظایف دینیِ مسلمانان سنی را انجام می‌دادند اما اعتقادات و رفتارهای دونمه‌ها در کل آمیزه‌ای از سنت‌های یهودی و اسلامی و حاکی از هویت پیچیده‌ی آن‌ها به‌عنوان یهودیانی بود‌ که ظاهراً به اسلام گرویدند اما در خفا ایمان یهودی‌شان را حفظ کردند. این هویت دوگانه مستلزم آن بود که دونمه‌ها مجموعه‌ای متمایز از آیین‌ها و آداب و رسوم را ایجاد کنند. این آداب و رسوم علاوه بر تأمین امنیت زندگیِ عمومی و خصوصی، به آن‌ها کمک می‌کرد که میراث مذهبیِ خود را در میان جامعه‌ای عمدتاً مسلمان حفظ کنند.

دونمه‌ها در ظاهر به آداب و رسوم اسلامی پایبند بودند اما در خفا آداب و رسوم یهودی را به جا می‌آوردند. آن‌ها با روشن کردن شمع و خواندن دعا در غروب جمعه آیین شبات/سبت را برگزار می‌کردند، اما این مراسم را با احتیاط انجام می‌دادند تا توجه همسایگانِ مسلمان جلب نشود.

آن‌ها جشن‌های مهم یهودیان همچون عید پسح، روشه‌شانا و یوم ‌کیپور را برگزار می‌کردند. عید پسح نماد ارتباط مستمر با تاریخ یهود و سفری معنوی‌ به سوی رستگاری بود و اهمیت ویژه‌ای داشت. ختنه کردن[11] یکی دیگر از مراسم مهمی بود که دونمه‌ها طبق سنت یهودی آن را حفظ کردند. این عمل در خفا و دور از چشم مسلمانان انجام می‌شد و نه تنها یکی از نشانه‌های مادیِ هویت یهودی بلکه تأکیدی دوباره بر عهد آنان با خداوند بود.

علاوه بر آیین‌های یهودی، دونمه‌ها برای حفظ پوشش مسلمانی، برخی از آداب و رسوم اسلامی را هم به طور عمومی انجام می‌دادند. مثلاً برای نماز به مسجد می‌رفتند، در ماه رمضان روزه می‌گرفتند و اعیاد اسلامی مانند عید فطر و عید قربان را جشن می‌گرفتند. تظاهر به ایمان برای بقا و ادغام آن‌ها در جامعه‌ی عثمانی ضروری بود.

با این حال، عناصری از اعتقاداتِ خود را به آداب و رسوم اسلامی هم وارد کردند. در کتیبه‌ی عثمانی روی ساعت آفتابیِ «مسجد جدید» در تسالونیکی نوشته است: «ساعت‌هایت را ده دقیقه به عقب برگردان»[12]. این ممکن است اشاره‌ای باشد به رسم دونمه‌ها در ایجاد تغییراتی جزئی در آداب و رسوم اسلامی. برای مثال، دونمه‌ها هر روز به روزه‌ی رمضان پنج دقیقه قبل از اذان مغرب پایان می‌دادند. در عین حال، در داخل همین مسجد در کتیبه‌ای طلایی بر زمینه‌ی سفید نوشته شده است:‌ «صورتت را به سوی مسجدالحرام بگردان».[13] این آیه‌ی قرآن به مؤمنان می‌گوید که نه همچون یهودیان به سمت بیت‌المقدس، بلکه مانند مسلمانان به سمت مکه نماز بگزارند زیرا آن‌ها به‌عنوان قوم برگزیده‌ی خدا جایگزین یهودیان شده‌اند. انتخاب این آیهی خاص نشانه‌ی روگردانی دونمه‌ها از اعمال اجداد یهودی‌شان است، همچون مؤمنان اولیه‌ی قرن هفتم در عربستان که از قبله‌ی یهودیان روی گردانده بودند.

در ماه رمضان هم دعاهای ویژه‌ای می‌خواندند که نقش مسیحاییِ ساباتای را تصدیق می‌کرد و آداب و رسوم اسلامی را با هویت مذهبی‌شان پیوند می‌زد. آن‌ها این دعاها را به زبان‌های عبری و لادینو، زبان اکثر یهودیان امپراتوری عثمانی، می‌خواندند.

عرفان نقش مهمی در زندگی دینیِ دونمه‌ها داشت، و به اعمال مختلفی همچون مراقبه و مطالعه‌ی کابالا می‌پرداختند. دونمه‌ها بر این باور بودند که با این روش به بالاترین درجه‌ی آگاهی می‌رسند و می‌توانند ظهور عصر مسیحا را تسریع کنند. این جنبه‌ی عرفانیِ ایمان به شدت در میان دونمه‌ها تقویت می‌شد و یکی از عناصر اصلی تمایز آنان از یهودیان و مسلمانان بود.[14] برای دونمه‌ها، بر خلاف یهودیان یا مسلمانان، مسیحا از عناصر اصلیِ دین‌ بود.

یکی از مهم‌ترین راه‌های حفظ هویت قومی-مذهبیِ دونمه‌ها، ازدواج با دیگر دونمه‌ها بود. درون‌همسری به آن‌ها اجازه می‌داد تا در خفا به شعائر و مناسک مذهبی‌ِ خود ادامه دهند و شبکه‌های اقتصادی‌شان را حفظ کنند.

دونمه‌های تسالونیکی اغلب بازرگان بودند و تاجر تنباکو و پارچه. در قرن‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی، دونمه‌ها به رونق زندگی تجاری و فرهنگیِ این شهر کمک کردند. آن‌ها به ذکاوت تجاری، دستاوردهای آموزشی و مشارکت فعال در امور مدنی شهر معروف بودند.

آموزش برای دونمه‌ها اهمیت ویژه‌ای داشت. در اواخر قرن نوزدهم، دونمه‌ها در تسالونیکی مدارس مدرنی را تأسیس کردند. شمسی افندی، یکی از معروف‌ترین چهره‌های آموزش مدرن در ترکیه، دونمه‌ای آرمان‌گرا بود که مدارسی به شیوه‌ی نوین تأسیس کرد. گفته می‌شود که در یکی از این مدارس او معلم آتاتورک هم بوده است.

اما دونمه‌ها قادر به پنهان ‌کردن مراسم مرگ و تدفین نبودند. راه‌حل‌شان این بود که دو مراسم برگزار کنند. یکی در مساجد و قبرستان‌هایی مشخص به منظور رعایت قوانین اسلامی و دیگری در عبادت‌خانه‌های مخصوص خود و با حضور تشییع‌کنندگانی بسیار محدود. اگر متوفی را در شهری غیر از تسالونیکی به خاک می‌سپردند، چهره‌‌اش را به سمت تسالونیکی می‌چرخاندند. این شهر «مکه»ی دونمه‌ها محسوب می‌شد. هر یک از گروه‌های دونمه، گورستان مخصوص خود را داشتند که عمدتاً در بخش‌های خاصی از گورستان‌های معمولی مسلمانان قرار داشت. یهودیان عقاید و سنت‌های دونمه‌ها را بدعت می‌شمردند. از نظر خاخام‌ها دونمه‌ها منحرف بودند و آن‌ها را به جنایت، انحرافات جنسی، تخطی از قوانین آیین یهود و ارتداد متهم می‌کردند.

 

گذار از امپراتوری به جمهوری

دونمه‌ها در تحولات مهمی که امپراتوری عثمانی را با دولت-ملت ترکیه جایگزین کرد، سهم عمده‌ای داشتند اما این فرایند به انحلال آن‌ها به‌عنوان یک گروه متمایز انجامید زیرا دونمه‌ها دیگر نمی‌توانستند هویتی دوگانه داشته باشند.

بقای دونمه‌ها تا حدی معلول این امر بود که به‌رغم اختلاف با یهودیان و مسلمانان، پس از تغییر دینِ اولیه در اواخر قرن هفدهم، توجه مقامات عثمانی را به خود جلب نکردند. تا پیش از دوران مدرن، صداقت دینیِ دونمه‌ها مورد تردید قرار نگرفته بود. هنگامی که آن‌ها مسلمان شدند، فرض بر این بود که مسلمان‌اند، و اعمال مذهبی‌شان هم این فرض را تأئید می‌کرد. پیش از دوران مدرن در امپراتوری عثمانی مأمور تفتیش عقایدی وجود نداشت که بر عقاید و اعمال گروندگان به اسلام نظارت کند. از سوی دیگر، پیدایش دونمه‌ها مصادف با زمانی بود که امپراتوری عثمانی در حال گذراندن فرایند «سنی‌سازی» امپراتوری بود. در این دوران عسکری (غیر مالیات‌دهنده) و رعایا (مالیات‌دهندگان) با «مسلمانان» و «اهل ذمه» جایگزین شدند.

اما در پایان قرن هجدهم، تمایل روسیه و اروپا به ارتباط با اقلیت‌های مذهبی عثمانی، همراه با تشدید ناسیونالیسم پس از انقلاب فرانسه،[15] فشار مضاعفی بر امپراتوری عثمانی وارد کرد. شورش‌ صرب‌ها (۱۸۲۷) و یونانی‌ها (۱۸۲۱-۱۸۳۰) ناسیونالیسمی را در امپراتوری عثمانی ایجاد کرد که به شدت بر سرنوشت اقلیت‌های قومی و مذهبی عثمانی تأثیر گذاشت و ساختار سنتیِ چندملیتیِ این امپراتوری را تضعیف کرد، ساختاری که به جوامع مذهبی و قومی تا حدودی خودمختاری می‌داد. رشد احساسات ناسیونالیستی به افزایش تنش‌ و درگیری‌ میان گروه‌های مختلف قومی و مذهبی انجامید[16] و انسجام امپراتوری را تضعیف کرد.

مدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون امپراتوری عثمانی فرصت‌ها و چالش‌های جدیدی را برای دونمه‌ها فراهم کرد. اصلاحاتِ دوره‌ی تنظیمات (۱۸۳۹-۱۸۷۶) و تلاش‌های بعدی برای مدرن‌سازی این امپراتوری، مشوق ایجاد جامعه‌ای فراگیرتر و برابرتر بود. این امر به نفع دونمه‌ها بود زیرا می‌توانستند زندگیِ عمومی و اقتصادیِ آشکارتری داشته باشند.

انقلاب ترک‌های جوان در سال ۱۹۰۸ و تشکیل حزب انقلابی و مخفی «کمیته‌ی اتحاد و ترقی» (CUP) نقطه‌ی عطف مهمی برای دونمه‌ها بود. بسیاری از دونمه‌ها در CUP و انقلاب ترک‌های جوان مشارکت فعال داشتند. دونمه‌های نامداری همچون مهمت جاوید بِی[17] و محمد ناظم بی، معروف به دکتر ناظم،[18] نقش مهمی در انقلاب و سپس تأسیس جمهوری ترکیه ایفا کردند.

نقش برجسته‌ی دونمه‌ها در دوران انقلاب تأثیر نامطلوبی بر نگرش اکثر مردم داشت و دخالتشان در سیاست سبب شد که مسلمانان به هویت عمومی و اعتقادات خصوصیِ دونمه‌ها بدبین شوند. اسلام‌گرایان می‌گفتند که گرایش به غرب بر اخلاق، تقوا و اعتقادات دینی تأثیر منفی می‌گذارد. آن‌ها خداناباوران را فاقد اخلاق می‌دانستند، و به علاوه استدلال می‌کردند که آن‌ها نمی‌توانند میهن‌پرست باشند. به تدریج بین وفاداری به میهن و مسلمان بودن نوعی پیوند ایجاد شد.[19]

از سوی دیگر، یهودستیزی اتریشی و آلمانی، تفکر نژادی فرانسوی، و یهودستیزی روسی، به‌ویژه یهودستیزی سیاسی، همگی بر نویسندگان و اندیشمندان مسلمانِ ترکی که مدت زیادی را در پاریس، برلین گذرانده بودند، تأثیر چشمگیری گذاشت.[20]

عضویت تعداد زیادی از دونمه‌ها در CUP سبب شد که بسیاری از مردم انقلاب ۱۹۰۸ را توطئه‌ی دونمه‌ها بشمارند. بعدتر نیز هرچند اکثر نخبگانِ کمالیستِ جدید دونمه نبودند، بسیاری از مردم کمالیسم را با مذهب دونمه یکسان می‌شمردند. گرچه هیچ مدرکی دال بر یهودی بودن اجداد آتاتورک وجود ندارد، اما به غلط چنین تصور می‌شد که او جمهوری ترکیه را به نمایندگی از یهودیانِ مخفی تأسیس کرده است.[21]

پس از امضای معاهده‌ی لوزان در ۳۰ ژانویه‌ی ۱۹۲۳ که مبادله‌ی جمعیت بین یونان و ترکیه را اجباری اعلام کرد، بیش از نیم میلیون مسلمان ساکنِ یونان، که عمدتاً یونانی صحبت می‌کردند، به ترکیه فرستاده شدند. تسالونیکی به یونان برگردانده شد. در میان مسلمانانی که به دولت-ملت جدید ترکیه پیوستند، تبعیدشدگان دونمه هم وجود داشتند، امری که به بحث‌های فراوانی در میان مردم دامن زد. آیا اینان واقعاً مسلمانان و مستحق شهروندی در جمهوری جدید بودند یا یهودیان مخفی‌ای بودند که جایی در این کشور نداشتند؟ ترک بودند یا بیگانه؟ چگونه ترک‌ها یا مسلمانان می‌توانستند بفهمند که دقیقاً چه کسانی ترک و مسلمان‌اند و چه کسانی دونمه‌؟ در مطبوعات و پارلمان ترکیه بحث بر سر هویت دونمه‌ها تشدید شد.

استقرار جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ تحت رهبری مصطفی کمال آتاتورک باعث تسریع ادغام دونمه‌ها شد. آن‌ها ناسیونالیسم ترکیه را پذیرفتند و به تلاش برای ملت‌سازی کمک کردند. به‌رغم آوارگی از وطن و مواجهه با حملات شریرانه در ترکیه‌ی جدید، بعضی از دونمه‌ها کوشیدند تا از طریق بازسازیِ زندگیِ تسالونیکی در استانبول و تشکیل مرکز جدیدی برای خود روحیه‌شان را حفظ کنند.

در سال ۱۹۲۶ آتاتورک با اعدام مهمت جاوید بِی و دکتر ناظم، به اتهام توطئه برای ترور، رهبران دونمه‌ی CUP را پاکسازی کرد و علیه دو نهاد دیگر فعال در انقلاب ۱۹۰۸ شدت عمل نشان داد: فراماسونری را ممنوع و انجمن‌های صوفیان را غیرقانونی اعلام کرد.

تصویب قانون مالیات بر درآمد در سال ۱۹۴۲ آخرین تیشه به ریشه‌ی دونمه‌ها بود. این قانون که به بهانه‌ی تأمین بودجه‌ی ارتش ترکیه وضع شد جوامع غیرمسلمان و غیرترکِ ترکیه را هدف گرفته بود. در استان استانبول، جامعه را به چهار دسته‌ی مسلمان، غیرمسلمان، خارجی و دونمه تقسیم کردند. به گزارش روزنامه‌ی «جمهوریت»، این مالیات برای مجازات کسانی که «خون بیگانه» داشتند و کسانی (از جمله دونمه‌ها) که «فقط ظاهراً ترک بودند» وضع شده بود. در پی شکایت دونمه‌ها، مقامات ترکیه گفتند که دونمه‌ها «از یهودیان بدترند زیرا تظاهر به تُرک‌بودن می‌کنند و می‌خواهند هم خدا و هم خرما را داشته باشند.»[22]

در اوایل جمهوری ترکیه دونمه‌ها متعهد شدند که ترک و کمالیست شوند. اما وضع قانون جدید مالیات بر درآمد، دو دهه تلاش برای جذب در جامعه را بی‌ثمر کرد. نه همسایگانِ دونمه‌ها و نه دولت، آنها را بهعنوان ترک به رسمیت نمیشناختند. به نظر می‌رسید که وفاداری سیاسی و خدمت به ملت، در مقایسه با نژاد، اهمیت چندانی نداشت. دونمه‌ها به‌عنوان دشمنان داخلی، در موقعیتی مشابه با یهودیانِ ترکیه قرار داشتند که پس از کشتار و تبعید ارمنی‌ها و مسیحیان ارتدوکس، بزرگ‌ترین گروه غیرمسلمان در این کشور بودند.

در پاسخ به این فشارها، بسیاری از دونمه‌ها با کم‌اهمیت جلوه دادن یا کنار گذاشتن آداب و رسوم مذهبیِ متمایزشان سعی کردند تا در جامعه‌ی ترکیه ادغام شوند. این پذیرش مستلزم تغییری دومرحله‌ای بود: ابتدا باید صداقت‌ِ خود را به‌عنوان مسلمانِ حقیقی ثابت می‌کردند و سپس باید این هویت دینیِ اجباری را به نفع هویت سکولار ترکیه کنار می‌گذاشتند. به‌تدریج ازدواج دونمه‌ها‌ با ترک‌های غیردونمه افزایش یافت و نسل‌های جوان اغلب هویت سکولارتری اتخاذ کردند و از سنت‌های منحصربه‌فرد دونمه فاصله گرفتند.

دونمه‌ها در تحولات مهمی که امپراتوری عثمانی را با دولت-ملت ترکیه جایگزین کرد، سهم عمده‌ای داشتند اما این فرایند به انحلال آن‌ها بهعنوان یک گروه متمایز انجامید زیرا دونمه‌ها دیگر نمی‌توانستند هویتی دوگانه داشته باشند. در ترکیهای که ترک‌بودن با مسلمان‌بودن یکسان شمرده می‌شود، ناسیونالیسم می‌خواهد که دونمه، به قول احمد یالمان،[23] به «صفحه‌ی اسرارآمیز تاریخ» و به میراث منسوخ دوران عثمانی تبدیل شود.

درباره‌ی دونمه‌ها پس از دهه‌ی ۱۹۵۰ اطلاعات اندکی وجود دارد اما می‌دانیم که نوادگان آن‌ها در ترکیه، آمریکا و غرب اروپا زندگی می‌کنند.


[1] واژه‌ای به معنای چرخیدن و تبدیل شدن، که به یهودیان و مسیحیانِ مسلمان‌شده اشاره دارد.

[2] Gershom Scholem, Sabbatai Ṣevi: The Mystical Messiah, 1626-1676 (Princeton: Princeton University Press, 1973).

[3] Gershom Scholem, Sabbatai Ṣevi: The Mystical Messiah, 1626-1676 (Princeton: Princeton University Press, 1973).

[4] Cengiz Şişman, The Burden of Silence: Sabbatai Sevi and the Evolution of the Ottoman-Turkish Dönmes (New York: Oxford University Press, 2015).

[5] اشعیا ۵۳ و مزامیر ۲۲.

[6] Marc David Baer, The Dönme: Jewish Converts, Muslim Revolutionaries, and Secular Turks (Stanford: Stanford University Press, 2010).

[7] Bostancıbaşı

[8] Cengiz Şişman, The Burden of Silence: Sabbatai Sevi and the Evolution of the Ottoman-Turkish Dönmes (New York: Oxford University Press, 2015)

[9] Gershom Scholem, Sabbatai Ṣevi: The Mystical Messiah, 1626-1676 (Princeton: Princeton University Press, 1973)

[10] در آن دوره از نیمی از جمعیت تسالونیکی یهودی بودند.

[11] ختنه‌ی پسران طبق سنت یهودیان در روز هشتم تولد انجام می‌شد اما مسلمانان عثمانی این رسم را بین سال‌های ششم تا هشتم بعد از تولد به جا می‌آوردند.

[12] Saatlerinizi 10 dakika geri olarak düzeltiniz

[13] فولِّ وجهک شطر المسجد الحرام: سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۴۴.

[14] Devin E. Naar, Jewish Salonica: Between the Ottoman Empire and Modern Greece (Stanford University Press, 2016)

[15] Kiley Bickford, "Nationalism in the French Revolution of 1789," University of Maine - Main, May 2014.

[16] Efrat Aviv, "Millet System in the Ottoman Empire," Islamic Studies, Oxford Bibliographies, 2012.

[17] Mehmed Cavid Bey

[18] Mehmed Nâzım Bey

[19] Kıbrıslı Derviş Vahdetî, “Mülk-vatan ve din muhabbeti,” Volkan, no. 42 (February 11, 1909)

[20] Marc David Baer, The Dönme: Jewish Converts, Muslim Revolutionaries, and Secular Turks (Stanford: Stanford University Press, 2010).

[21] Marc David Baer, The Dönme: Jewish Converts, Muslim Revolutionaries, and Secular Turks (Stanford: Stanford University Press, 2010).

[22] Marc David Baer, The Dönme: Jewish Converts, Muslim Revolutionaries, and Secular Turks (Stanford: Stanford University Press, 2010).

[23] Ahmet Emin Yalman

روزنامه‌نگاری که در خانواده‌ای دونمه به دنیا آمد.