جلب حمایت یا رضایت بخشی از نیروهای نظامی برای گذار به دموکراسی ضروری است. هیچ گذاری نیست که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از شکافی جدی در خود حکومت اقتدارگرا شروع نشده باشد؛ شکافی که اصولاً در امتداد کشمکشهایی رخ میدهد که میان تندروها و میانهروهای حکومت پیش میآید.
ده روز پیش از بیستوچهارمین سالگرد قتل سیاسی پدر و مادرم، داریوش و پروانه فروهر به روال هرساله به تهران رفتم برای پیگیری یک کنش دادخواهانه، که در فراز و نشیب سالها مانند اندامی در زندگی من روییده و بالیده است؛ اندامی از جنس عضله و آه. سفر این بار اما در شرایطی یکسره دگرگون و در بستر یک خیزش انقلابی پرشور وجسورانجام میشد.
در این روزها، صدها تصویر از اعتراضات خونین آبانماه منتشر شده است. برای کسی که از دور و با حسرت به آنچه در «خانه» میگذرد، نگران است، همهی این تصاویر لحظاتی میشوند از فرو ریختن و درهمشکستن. این لحظات برای یک تبعیدی آئینهای از دریغها است. با هر تصویر، یک کاش، و با هر فریاد، یک رنج.
آیا همهی اعتراض معترضین به قیمت بنزین بود؟ معترضین از چه قشر و طبقهای هستند و اعتراضات چه تفاوت و شباهتی با اعتراضات در سال ۸۸ و دیماه ۹۶ دارد؟ اعتراضات مخالفان در هنگکنگ، شیلی، عراق و لبنان و… چه تأثیری بر شکلگیری اعتراضات در ایران داشت؟ این سؤالات را با کاظم کردوانی، جامعهشناس ساکن برلین در میان گذاشتهایم.
اعتراضها به مشکلات معیشتی و حجاب اجباری، چه تأثیری بر جنبش زنان در ایران گذاشتند؟ آیا این دو حرکت، که زمستان گذشته خیابانهای ایران را تکان دادند و پسلرزههای آنها هنوز ادامه دارد، میتوانند نیروهای جدیدی را به جنبش زنان اضافه کنند و استراتژیهای آن را تغییر دهند؟