تب‌های اولیه

تأملی بر مفهوم «انقلاب ۵۷»

کریم پورحمزاوی

در چهل سالگی آنچه به «انقلاب ۵۷» معروف است تحلیل‌ها و بررسی‌های متفاوتی تا به امروز در این زمینه ارائه شده است. این مطلب از زاویه‌ی تأملی بر مفهوم واژه‌ی ‌انقلاب نگاهی به موضوع داشته تا مضمون این مفهوم را زیر سؤال ببرد. در این راستا، مبحث پیش رو نه با بررسی نظرهای موافقین و مخالفین مفهوم انقلاب ۵۷ به عنوان یک پدیده و تحول سیاسی و اجتماعی بلکه با بررسی دو مکتب فکری و میراث آنها برای شناخت روند «خلق مفاهیم» و کاربرد آنها ارائه می‌شود.

چرا اگزیستانسیالیسم برای عرب‌ها جذاب بود؟

نغمه سهرابی

کتاب یواو دی-کاپوا، پشت درهای بسته: اگزیستانسیالیسم عربی، ژان-پل سارتر و استعمارزدایی، از بسیاری جهات اثری مهیج است. این کتاب، که ظاهراً به «مواجهه میان روشنفکران عرب، ژان-پل سارتر، حلقه‌ی فرانسوی اطراف او، و اگزیستانسیالیسم» اختصاص دارد، داستان مهیج زمانه‌ای است که اکنون به دوره‌ی استعمارزدایی شهرت یافته، یعنی وقتی که به نظر بسیاری از اهالی مستعمره‌های پیشین، تحقق «وعده‌ی رهایی‌بخش شهروندیِ جهانی» دور از دسترس نبود.

چه کسی رزا لوکزامبورگ را کشت؟

لارا فایگِل

دقیقاً صد سال پیش در همین روز رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت در برلین دستگیر و تنها چند ساعت بعد کشته شدند. گایتینگر که در کتابش از هویت آمران و عاملان این قتل‌ها پرده برداشت این قتل‌ها را «یکی از بزرگ‌ترین تراژدی‌های قرن بیستم» می‌داند. اما چرا؟

آدم‌رنگی‌ها

لیلا رضایی

با خودم فکر می‌کنم آیا دخترهای جوان این روزها شجاع‌تر از دختران دو سه دهه‌ی پیش هستند؟ آیا نسلی که در دهه‌های شصت و هفتاد محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها را پذیرفت و حاضر شد به اجبار جامعه سیاه‌پوش شود، چاره‌ای جز فرمان‌ بردن نداشت؟ آیا تن دادن به خواسته‌ی دیگران در انتخاب رنگ لباس و حقوق اولیه‌ای مثل این، به گسترش دورویی یا فساد در جامعه منجر شده؟

آلبر کامو؛ عصیان می‌کنم، پس هستیم...

زیگمونت باومن

کامو اعتراف می‌کرد که «به تاریخ انسانی بدبین و به انسان خوش‌بین است»، انسانی که تأکید می‌کرد، «تنها آفریده‌ای است که نمی‌پذیرد آن چه هست باشد.» به نظرِ کامو، «آزادی انسان چیزی نیست جز امکانِ بهتر بودن» و «تنها راهِ برآمدن از پسِ جهانی ناآزاد این است که چنان کاملاً آزاد شوید که وجودتان سراپا عصیان باشد.»

نامه‌ای به دختر جوان‌تری که در سوریه بودم

لینا سرجی

یک بار دیگر، در صبح پانزدهمِ یک ماه مارسِ دیگر، بر میخیزم و به نسخهی جوانترِ خودم می‌اندیشم، همان منِ سادهترِ خودم در شش سال پیش: صبح پانزدهم مارس سال 2011. در آن روز، نفسها را در سینه‌هایمان حبس کرده بودیم و چشم به صفحهی تلویزیون دوخته بودیم و منتظر بودیم که ببینیم چه می‌شود. آیا سوری‌ها آن کار غیر قابل تصور را خواهند کرد؟ آیا عاقبت قیام خواهند کرد؟ و آنان به پا خواستند و ما به تماشا نشستیم.

«با کمی تردید»: ۸ ــ چشم‌انداز فردای بهتر

فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان

از دوران مشروطه تا امروز جامعه‌ی ایران راهی طولانی پیموده و همواره خواستار فردایی بهتر، آزادتر و چیزی جز وضع موجود بوده. اما آیا معترضان به وضع موجود چشم‌انداز دقیقی از فردای که می‌خواهند دارند؟ آیا آینده را بدون چشم‌انداز می‌توان رقم زد؟

کاردانان عرصه‌ی سیاست

مایکل ایگناتیف

من پیش از آن که معنای کلمه‌ی لیبرال را بدانم، پیش از آن که کلمه‌ای از آثار لاک، میل، برلین و رالز را خوانده باشم و در واقع پیش از آن که اصلاً چیزی درباره‌ی جهان بدانم، لیبرال بودم. لیبرالیسم برای من، ایده‌ای سیاسی نبود بلکه نشان پایبندی به خانواده بود و به راه و رسم زندگی تبدیل شد.