تب‌های اولیه

هنر در باغ؛ بوستان هنرمندان و زبان‌آوری‌اش

ایرج قانونی

بوستان هنرمندان دو بوستان است، هم بوستانی است که هنرمندان در آن خانه کرده‌اند و هم بوستانی است که هنرمندان خود مُدام آن را می‌سازند و برمی‌چینند و دوباره برپا می‌دارند، در هر آفرینش هنریِ خود. به عبارت دیگر، آن مظهرِ باغ در باغ است، تحققِ باغی پیدا و باغی ناپیداست. چه بسا کَسا که فرورفته در خویشتن به آن قدم گذارد و از درون خود جدا نشود تا باغ را ببیند و احساس کند، تا آنکه از باغِ پیدا به باغ ناپیدای سرای هنر وارد شود.

فلسفه در باغ؛ باغِ ناپیدا

ایرج قانونی

باغ آنجاست که می‌خواهی در آنجا باشی، در آن بمانی و هرگز آن را ترک نکنی، فلسفه و در حقیقت تفکر نیز مقامی است که می‌خواهی در آن بمانی، درنگ کنی و آن را لحظه‌ای پایدار می‌خواهی. این دو همیشه شوق ماندن در جایگاهشان را در ما برمی‌انگیزند و از آن رو که هر دو بر خلود و جاودانگی تأکید می‌کنند مثل هم‌اند.

صلح و دوستی با انسان‌ها؛ معنای پارک

ایرج قانونی

در پارک‌ها تجربهی با هم بودنی دور از هم را داریم. این تابِ یکدیگر را در نزدیکی هم آوردن، با حفظ فاصله‌ها، بنیادهای صلح را در زیست اجتماعی ما تقویت می‌کند. در کنار هم بودنْ ما را بی‌خطرتر می‌کند. دیدار انسان، آدم‌ها را از دور و نزدیک برانداز کردن، با آنها معاشرت و اختلاط کردن، گامی به سوی رفع بیگانگی و رفع خطر جنگ است.