سیاست سرکوب و مقابلهی حکومت ایران با بهائیان در هفتههای اخیر به حجم، وسعت و شدتی نگرانکننده رسیده است. این یادداشت به بعضی ریشههای تاریخی علل سرکوب بهائیان ایران میپردازد.
دکتر شاپور راسخ، استاد جامعهشناسی و از پیشگامان مطالعات و پیمایشهای کمّی در ایران، چندی پیش در ۹۷سالگی درگذشت. در متن پیشِ رو به اثر مشترک شاپور راسخ و جمشید بهنام، مقدمه بر جامعهشناسی ایران، آسیبشناسیِ جامعهی ایران در این کتاب، و همچنین نقد برخی از روشنفکرانِ آن دوره، مانند جلال آلاحمد، به این اثر پرداخته شده است.
مهدی میثاقیه یکی از برجستهترین و اثرگذارترین تهیهکنندگان سینمای ایران بود که پس از انقلاب بهعلت اعتقاد به آیین بهائی، چیزی جز زندان و انزوا نصیبش نشد. هرچند سی سال از درگذشت او میگذرد اما هنوز در برخی از مطبوعات ایران میراث هنری درخشانش را تخریب میکنند. برای مثال، روزنامهی «کیهان» در ده سال گذشته، بیش از پنجاه یادداشت و مقاله و گزارش سرشار از تهمت و افترا علیه او منتشر کرده است.
بعد از ظهر روز ۳۰ مرداد سال ۱۳۵۹، ۹ نفر اعضای محفل ملی بهائیان ایران به همراه دو نفر از مشاورانشان توسط جمعی که خودشان را مأمور معرفی میکردند، ربوده شدند. از جانب بنیاد تسلیمی، که به یاد و نام یکی از آن ۱۱ نفرِ ربوده شده تأسیس شده، امین ضرغام و یاسمن عامری برای یافتن ردی از آن گروه، پژوهشی را آغاز کردند که در جریان آن با جمعی از اهل خبره و مطلعین در این زمینه گفتگو کردند. آنچه در اینجا میبینید تکههایی از گفتگوئیست که در فروردین ۱۳۹۲ با آقای ابوالحسن بنیصدر در پاریس صورت گرفته و ضبط شده است. آسو به مناسبت درگذشت و به یاد آقای بنیصدر این گفتگو را منتشر میکند.
در راستای کمپین «ایران بدون نفرت» و در گفتگو با دکتر عباس میلانی، که از شرکتگنندگانِ در این کمپین نیز بوده است از عملکرد روشنفکران ایرانی و مسئولیت اجتماعی آنها در رویارویی با آزار بهائیان و تبعیض علیه آنها و دیگر اقلیتها و دگراندیشان پرسیدهایم.
قدیمها میگفتند اگر میخواهی کسی را بشناسی، با او برو سفر. امروز، با من باشد میگویم اگر میخواهی کسی را بشناسی، با او برو زندان!