تب‌های اولیه

یان پاتوچکا و همبستگیِ لرزیدگان

هرمز دیّار

سرگذشت ایوان کلیما، بهومیل هرابال، واتسلاو هاول و ... سرنوشت کسانی است که به‌رغم فشارهای نظام خودکامه، مشعل استقامت سازنده را در چکسلواکی فروزان نگه داشتند. آنها وقتی از دانشگاه اخراج شدند، سمینارهای زیرزمینی را برگزار کردند. وقتی ممنوع‌القلم شدند، جزوه‌های سامیزدات را نوشتند و پخش کردند و زمانی که از اجرا در سالن‌های عمومی بازماندند به تمرین و اجرای نمایش‌های خصوصی روی آوردند.

از انقلاب مخملی چکسلواکی چه می‌دانیم؟

اندی کاپسا

در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۹ خیابان‌های پراگ مملو از دانشجویان معترض شد. هشت روز قبل، دیوار برلین فرو ریخته بود و به نظر می‌رسید که موج آزادی از برلین به پایتخت چکسلواکی رسیده است. پلیس کوشید تا تظاهرکنندگان را به عقب براند و آزادی‌خواهیِ آنان را سرکوب کند اما به نظر می‌رسید که مردم در برابر وحشی‌گری حکومت مصونیت یافته‌اند؛ قدرت‌نمایی حکومت تنها مقاومت مردم را برمی‌انگیخت.

اختلاف نظر هاول و کوندرا بر سرِ چه بود؟

مت ولچ

کوندرا، که هفت سال بزرگ‌تر بود، از اواخر دهه‌ی ۱۹۵۰ یکی از مشوّقان اصلیِ بلندپروازی‌های روشنفکرانه‌ی هاول به شمار می‌رفت. اما این معلم و شاگرد بر سرِ بهترین روش‌ مقابله با کمونیست‌ها درگیر منازعه‌ی تلخِ ۲۵ساله‌ای شدند.