بعد از آوریل ۱۹۹۸ که دو آمریکاییِ جوان (و حالا بسیار ثروتمند) به نامهای پیج و برین در کنفرانسی در بریزبِین مقالهای با عنوان «کالبدشناسی یک موتور جستوجوی اینترنتیِ اَبَرمتنیِ کلان» را ارائه کردند، «گوگل» را داشتهایم که در ۲۵ سال گذشته توانسته در کسری از ثانیه به همهی پرسشهای ما دربارهی تقریباً هر موضوعی پاسخ دهد.
جهانبینی عصر ما که از منطق بازار پیروی میکند، مبتنی بر راههای عقلانی و تحلیلیِ شناخت است و از آنها مشروعیت میگیرد تا جایی که اغلب پذیرای راههای دیگری برای شناخت نیست. حمایت عمومی از ایدئولوژیهای مصرفگرایانه، هم بر نوعی جهانبینی استوار است و هم آن را تقویت میکند.
کارلو گینزبورگ بیهیچ ملاحظهای میگفت: «فوکو یک شارلاتان است.» آیزایا برلین تا اندازهای باملاحظهتر بود و با طعنه دربارهی دریدا میگفت: «فکر میکنم او احتمالاً یک شارلاتان واقعی است هرچند انسان باهوشی است.» امروزه برای این که پژوهشگر خوشنامی باشید باید در محدودهای جزئی و کاملاً مشخص از یک رشته تخصص داشته باشید و از اظهارنظرهای کلی اجتناب کنید.
در تبلیغات کارزار خروج از اتحادیهی اروپا، تصویرى از اتوبوس قرمز بزرگى به نمایش گذاشته شد که بر روى آن این پیام نوشته شده بود: «ما هفتهاى ۳۵۰ میلیون پوند به اتحادیهى اروپا مىدهیم ــ بیایید این پول را خرج خدمات درمانى ملى خودمان کنیم.» این ادعاى مطرح شده روى اتوبوس تا چه اندازه موثق است؟
وقتی صحبت از اختراعات و اکتشافات مهم در تاریخ به میان میآید به ندرت نام زنان دانشمند به گوش میخورد. اکثر مردم شاید تنها دانشمند زنی که میشناسند ماری کوری باشد. چرا؟
هر رمانی سفری به جایی دیگر است. از دابلین جیمز جویس گرفته تا نارنیای سی. اِس لوئیس و سرزمین میانهی تالکین، خواه سخن از مکانی واقعی باشد یا محلی کاملاً تخیلی، ادبیات عبارت است از تلاشی شجاعانه برای بازترسیم فضا و مکان.