ایدهی برخورد دیرینه میان «دنیای اسلام» و «دنیای غرب» از اسطورههای خطرناکی است که در دوران مدرن به وجود آمده است. مبنای این اسطوره برداشتهای تحریفشدهای از ماهیت اسلام و ماهیت غرب، به عنوان دو تمدن کاملاً مجزا و متخاصم، بود. در اواخر قرن نوزدهم و در اوج عصر امپراتوریها، استعمارگران با ترویج بنیادگرایی تندرو میان تبعههای مسلمان خود، بنیانهای مفهومی برای «نهضت اتحاد اسلامی» را به وجود آوردند.
لیلا سلیمانی، نویسندهی مراکشیتبار فرانسه، در سال ۲۰۱۶ جایزهی گنکور را برای دومین رماناش «ترانهی دلنشین» به دست آورد، رمانی که بیش از ۴۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفته و به ۳۷ زبان ترجمه شده است. سلیمانی در این گفتوگو، با توجه به کارنامهی ادبی خود، از وضعیت زنان و مسائل جنسی در کشورهای مسلمان میگوید.
رواج استفاده از عنوان «اسلامی» برای توصیف تمام آفریدههای هنری در «دنیای اسلام» به سوءتفاهمهای زیادی دامن زده است. تابلوهای اندی وارهول «نمونهای از هنر مسیحی» نیستند و کسی نقاشیهای مارک روتکو را «نمادی از مدرنیسم یهودی» نمیداند؛ پس چرا آثار هنرمندان ایرانی، عرب، و ترک را «هنر اسلامی» به شمار میآوریم؟