تب‌های اولیه

از قرنطینه‌ی زندان تا قرنطینه‌ی خانگی

ایقان شهیدی

با دست‌بند و پابند بودم، در اتوموبیل انتقال زندانیان از زندان اوین به زندان رجائی‌‌شهر (گوهردشت). خودرویی که با آن به سمت رجائی‌شهر می‌رفتیم کامیونی سربسته بود که همگی ما در اتاق بزرگ بسته‌ی انتهایی‌اش بودیم. نزدیک به بیست نفر بودیم، روبه‌روی هم نشانده بودنمان و می‌توانستیم همدیگر را ببینیم و با هم صحبت کنیم.

زندانی بودن، کسی را محق نمی‌کند

بهمن احمدی‌امویی در گفتگو با محمد حیدری

کتاب «زندگی در زندان» خاطراتِ بهمن احمدی امویی، از پنج سال حبس در زندان‌های اوین و رجایی‌شهر، اخیراً به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است. این کتاب در واقع مجموعه نامه‌هایی‌ست که امویی به همسرش، ژیلا بنی‌یعقوب، نوشته بود. به بهانهی انتشار این ترجمه، محمد حیدری با بهمن احمدی امویی دربارهی تجربه‌هایش در زندان گفتگو کرده است.