اینکه در آثار ساموئل بکت گاه با مضامین الهیاتی و رستگارشناختی مواجه میشویم به چه معناست؟ چرا او به آثار برخی قدیسان و عارفان مسیحی توجه زیادی نشان میداد؟ آیا میتوان گفت که سبک نویسندگی و فلسفهی شخصی او ملهم از رویکردهای عارفانه است؟
صدمات و بلایای حاصل از دو جنگ جهانی و اضطراب نسبت به آغاز سومین جنگ جهانی همهی مبانی فکری و اخلاقیِ گذشته را متزلزل کرد. بشر در پی یافتن پاسخ به پرسشهای جدیدی بود تا زندگی پس از جنگ را بر اساس آنها تعریف کند اما مکاتب فلسفی و هنری قدیم قادر به پاسخگویی به آنها نبود.
ما انسانها تقریباً همه به دنبال خوشحالی، خوشبینی، و خوشبختی هستیم. با این حال، چرا نوشتههای نویسندگانی را میخوانیم که عمیقاً بدبیناند؟ این آثار چه ربطی به زندگی روزمره و معمولی ما دارند؟ و ما چرا و چگونه با این آثار ارتباط برقرار میکنیم و از آنها لذت میبریم؟